همین که مأموران به مدینه آمدند تا امام را ببرند، امام با قبر رسول الله صلى الله عليه و آله وسلّم و با مردم وداع نموده و با ناله و گریه خود به همه مردم فهمانده که این سفر عاقبت خوشی ندارد و هدف دربار شهید کردن اوست. این ناله ها و گریه ها و شیوه خداحافظی امام کینه مردم را نسبت به مأمون زیاد کرد و نقشه اول مأمون خنثی شد.
و امام علیه السلام بارها فرمود من هرگز از ولایت عهدی دربار مأمون راضی نیستم ولی اکنون که تهدید به قتل شده ام از روی اکراه و اجبار آن را می پذیرم و به شرطی ولایت عهدی را قبول میکنم که در هیچ کاری شریک و یاور او نباشم و بدین وسیله به همه فهماند که او شریک جرایم و جنایات مأمون نیست. بدین طریق نقشه دوم مأمون نیز بر باد رفت .
امام حکومت را غاصبانه و مأمون را طاغوت می دانست . از این رو به کسی که از شهری دیگر برای دیدن مأمون آمده بود فرمود: سفر تو سفر حرام است؛ زیرا هر کسی برای دیدار طاغوت سفر کند ، سفرش معصیت است و نباید نماز را شکسته بخواند . بدین وسیله مأمون را نیز مانند هارون طاغوت معرفی کرده و از این راه نقشه سوم مأمون نیز باطل شد.
امام علیه السلام از ابتدا شرط کرد که در هیچ یک از کارهای حکومتی دخالت نکند ؛ زیرا حکومت مأمون را قانونی و اسلامی نمی دانست و بدین وسیله نقشه چهارم مأمون را خنثی کرد.
امام علیه السلام با پارسایی و وارستگی و زندگانی ساده و همنشینی با محرومان ، قداست خویش را آشکار ساخته و بدین گونه پنجمین نقشه مأمون هم نقش برآب شد؛ و نه تنها هرگز جنایات مأمون را توجیه نکرد؛ بلکه با بهره گیری از موقعیتهای مناسب نقشه های شوم او را آشکار ساخته و بدین وسیله نقشه ششم مأمون نیز به مرحله اجراء در نیامد. (با اقتباس از منشورات آستان قدس رضوی )