پیشوای مهر-نگرشی نو بر ابعاد زندگانی امام هشتم(ع)  ( صص 48-45 ) شماره‌ی 5841

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور > هنگام خروج از نيشابور و القای حديث (کلمه لا اله الا الله حصنی) در نيشابور

خلاصه

كَلِمَةُ لا الهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِى فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِى وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عذابی.

متن

یادگار همیشه جاویدان نیشابور

اباصلت هروی از یاران نزدیک امام می گوید: من همراه امام علی بن موسى الرضا بودم هنگامی که میخواست از نیشابور برود، بر استری خاکستری رنگ سوار بود و محمد بن رافع» و «احمد بن الحرث» و «يحيى بن یحیی» و «اسحق بن راهویه و گروهی از علما گرد امام اجتماع کردند عنان استر را گرفتند و گفتند: تو را به حرمت پدران پاکت سوگند می دهیم که برای ما حدیثی که خود از پدرت شنیده باشی، بگو.

امام سر از محمل بیرون آوردند و فرمودند:

 پدرم بنده شایسته خدا موسی بن جعفر برایم گفت که پدرش جعفر بن محمد صادق از پدرش محمد بن علی باقر از پدرش على بن الحسين سيد العابدين از پدرش سرور جوانان بهشت حسین ، از پدرش علی بن ابیطالب لا نقل کرد که فرمود از پیامبر له شنیدم که می فرمودند فرشته خدا جبرئیل گفت: خدای متعال فرموده است:

منم خدای یکتا که خدایی جز من نیست؛ مرا بپرستید. کسی که با اخلاص گواهی دهد که خدایی جز «الله» نیست، در قلعه من درآمده و کسی که به قلعه من در آید از عذاب من ایمن خواهد بود.(۱ - عیون اخبار الرضا، ج ۲، صص ۱۳۲ - ۱۳۳)

در روایتی دیگر اسحق بن راهویه که خود در این جمع بود میگوید امام پس از بیان مطالب بالا اندکی بر مرکب خود راه پیمودند و آنگاه فرمودند: 

بشروطها وَ أَنَا مِنْ شُروطِها 

ایمان به یگانگی خدا که موجب ایمنی از عذاب الهی می شود شرایطی دارد و پذیرش ولایت و امامت ائمه از جمله آن شرایط است.

سرانجام امام در میان شور و شوق مردم حدیث را فرمودند و بیست و چهار هزار قلمدان آماده نوشتن کلمات امام شدند. (۱ - بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۲۷) 

صاحب کشف الغمه و برخی دیگر این حادثه را چنین نقل کرده اند:

چون امام رضا وارد نیشابور شدند؛ ابو زرعه و محمد بن اسلم طوسی که دو پیشوا و حافظ احادیث نبوت بودند، به محضر حضرت شرفیاب شده و عرض کردند ای امام ای سلاله پاک و ای خلاصه نبوت به حق پدران پاکیزه و گذشتگان گرامی خود، چهره مبارک را به ما بنما و حدیثی از پدران خود برای ما روایت کن که ما با آن حدیث تو را یاد کنیم.

حضرت استر خود را نگه داشتند؛ سایبان مهد را برداشتند و چشمان مسلمانان را به طلعت مبارک خود روشن کردند. مردم ایستاده بودند؛ برخی فریاد می زدند؛ گروهی میگریستند؛ بعضی جامه بر تن می دریدند و برخی خود را به خاک افکنده بودند و آنها که نزدیک بودند، تنگ استر آن حضرت را می بوسیدند.

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی                    روا بود که ملامت کنی زلیخا را

مردم از سر شوق به همان حال گریان و دگرگون بودند تا روز به نیمه رسید. پیشوایان و قاضیان فریاد کشیدند ای مردم! گوش فرا دهید و یاد بگیرید و پیامبر اله را درباره عترتش اذیت نکنید. آنگاه مردم نیشابور گوش فرا دادند.

سپس امام این حدیث را املا فرمودند: 

كَلِمَةُ لا الهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِى فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِى وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عذابی.(۱ - كشف الغمه، ج ۳، ص ۱۰۲)

هروی می گوید: امام از نیشابور بیرون آمدند و در «ده سرخ»(*ده سرخ در نیم فرسخی شریف آباد و شش فرسخی مشهد مقدس واقع شده است منتخب التواریخ)) پیاده شدند و برای اقامه نماز آب خواستند و ما آب نداشتیم. امام به دست مبارک خویش خاک را کاویدند و چشمه ای جاری شد؛ چنان که آن گرامی و همه همراهان وضو ساختند و اثر این آب تاکنون باقی است.(۲- عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۵)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی