حديث سلسلة الذهب
از جمله احادیث مشهوری است که با سند ذیل از خصایص حضرت رضا (ع) بشمار آمده و برای نوشتن این حدیث مبارک بیشتر از بیست و چهار هزار قلمدان و قلم و دوات که بسیاری از آنها قلمدانهای زراندود بود آماده گردید و بهمین مناسبت حديث مزبور ر ا سلسلة الذهب نامیده و یا باحتمال یکی از اعلام شیعه بجهتی بوده که ذیلا نقل میشود. کشف الغمه مینویسد استاد بو القاسم قشیری گفته حدیث مزبور با سندیکه دیلا آورده میشود بدست یکی از امر اعسامانی رسید دستور داد آنرا با آب طلا بنویسند و وصیت کرد حدیث مزبور را باوی در قبر دفن کنند پس از وفات او را در خواب دیدند پرسیدند خدا با تو چه کرد پاسخ داد خدا مرا ببرکت این امور آمرزید یکی آنکه كلمة مباركه لا اله الا الله را بزبان جاری کردم ، دیگر آنکه با کمال اخلاص به نبوت حضرت رسول خدا اقرار داشتم سوم از نظر تعظیم و احترام حدیث مزبور بور که دستور دادم آنرا به آب طلا نوشتند . صاحب جواهر شیخ محمد حسن قدس سره که از اعلام شیعه و از اکابر شریعه است در یکی از مجلدات جواهر مينويسد ممكن است علت اینکه حدیث مزبور را سلسلة الذهب می نامند بمناسبت عمل امیر مزبور باشد و من بسیاری از اوقات حدیث مزبور را باهمان سند مینوشتم با مقداری از تربت سیدالشهدا در آب محو میکردم به بیمار میدادم شفا پیدا میکرد و در اینخصوص حضرت امیر المومنين علی (ع) را در خواب دیدم حضرتش عمل مرا تصدیق فرمود ، و ضمنا باید دانست استفاده از آن منوط بدادن پنج قرآن به مستحق است كشف الغمه مینویسد هنگامیکه حضرت رضا (ع) وارد نیشابور شد کجاوه آنجنا برا بر اشتری شهبائی که رکاب آن از نقره خالص بود قرار داده بودند و چون اراده فرمود از نیشابور خارج شود در آن کجاوه سوار شد دو نفر پیشوا و حافظ احادیث نبوی بنام ابو زرعه و محمد بن اسلم طوسی در بازار نیشابور که مسیر آنجناب بود بشرف زیارت حضرت مشرف گردیده عرضه داشتند .
ای بزرگ فرزند بزرگان و ای پیشوای فرزند پیشوایان ای یادگار پاکان وای برگزیده خاندان نبوی ، بحق پدران پاكونياكان ارجمندت صورت مبارك خود را که مایه امید و آرزوی ماست بما بنمایانی و حدیثی از پدران از جد بزرگوارت برای ما روایت فرمائی تا از حضرت شما برای دیگران روایت کنیم ، حضرت استرش را متوقف ساخت و پرده هودج را بالا زد و دیدگان مسلمانانرا بجمال دل آرا و طلعت جهان نمای خود که چشم یوسف فرزند يعقوب را بشگفت آورده و دیده زلیخای خرد را نابینا ساخته منور فرمود. گیسوان آنحضرت مانند گیسوان حضرت رسول اکرم (ص) بود ، طبقات مختلف مردم در آنروز حضور داشتند و همه برای دیدار جمال با کمال آنجناب مهیا بودند چون آفتاب جمال رضوی از برج هودج طلوع کرد مردم بصورتهای مختلف در آمدند برخی صحیه میزدند عده میگریستند جمعی جامه میدریدند گروهی در خاک میغلطیدند و دسته رکاب مبارك را ميبوسیدند و بعضی گردن میکشیدند و متحیرانه در هودج مینگریستند بالاخره این پیش آمد بیسابقه که پس از ورود یوسف بمصر تا موقع خروج حضرت رضا (ع) از نیشابور چشم روزگار ندیده بود آنهم با هزاران تفاوت تا نیمه روز بطول انجامید و مردم از هنگامیکه حضرت را دیدار کردند تا موقع ظهر همواره میگریستند و اشک چشمشان جاری بود تا اندك اندك صداهای مردم آرام شد، پیشوایان حدیث و قاضیان عصر ، اعلام کردند ایمردم آرام باشید و سخن فرزند پیغمبر (ص)» را بشنوید و یادگار حضرت رسول اکرم را میازارید ، در آنوقت برای املاء حدیث و ضبط فرموده آنجناب بیست و چهار هزار قلمدان و دوات مهیا گردید حضرت بخواهش ابوزر عه رازی و محمد بن اسلم طوسی که پیش نهاد حدیث کرده بودند فرمود حدثنی ابی موسی بن جعفر الكاظم قال حدثنی ابی ، جعفر بن محمد الصادق قال حدثنی ابی ، محمد بن على الباقر قال حدثنی ابی ، علی بن الحسين زين العابدين قال حدثنی ابی ، الحسين بن علی شهید ارض کربلا قال حدثنی ابی ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب شهید ارض کوفه قال حدثنی اخی و ابن عمی محمد رسول الله (ص) قال حدثنى جبرئیل قال سمعت رب العزه سبحانه و تعالى يقول كلمة لا اله الا الله حصنى فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی ، صدق سبحانه و صدق جبرئیل و صدق رسوله و صدق الائمه عليهم السلام» .
حدیث کرد مرا پدرم موسی بن جعفر کاظم فرمود حدیث کرد مرا پدرم جعفر بن محمد الصادق فرمود حدیث کرد مرا پدرم محمد بن علی باقر فرمود حدیث کرد مرا پدرم علی بن الحسین زینت پارسایان فرمود حدیث کرده را پدرم حسین بن علی شهید سرزمین کربلا فرمود حدیث کرد مرا پدرم امیر المومنين على بن ابيطالب و شهید سرزمین کوفه فرمود حدیث کرد مرا برادر و پسر عمويم محمد رسول الله فرمود حدیث کرد مرا جبرئیل که شنیدم از پروردگار عزت که منزه و بزرگوار است میفرمود كلمة مباركة لا اله الا الله حصار و قلعه محکم منست پس کسیکه کلمه مزبور را بر زبان جاری سازد وارد در حصار من شده و کسیکه وارد حصار شود از شکنجه من درامان است و سپس اضافه فرمود راست فرمود خداى پاك و جبرئيل
و رسولخدا و ائمه طاهرين .
ابن بابویه در عيون اخبار الرضا (ع) حدیث مزبور را بچند طرق روایت کرده و در آخر یکی از آنها اضافه کرده چون حضرت رضا (ع) عزیمت حرکت کرد سر از محمل بیرون آورده فرمود بشر وطها و انا من بشروطها آری کلمه مزبور در صورتی حصار خداست که با شرائطی از جمله قبولی ولایت و امامت مین توام و همراه باشد؛ یعنی گویندگان لا اله الا الله آنجنا برا امام واجب الاطاعه و برگزیده از طرف خدا بدانند
بخشی از فوائد اینحدیث شریف را در کتاب پیشوای هشتم نوشته ایم مراجعه فرمائید .