زهد و پارسایی
شکی نیست که پیشوایان دینی نسبت به دنیا از همه زاهد ترند. به گونه ای که دشمنان آنان بدین حقیقت اعتراف دارند. امام رضا نیز همان روش نیاکان خود را ادامه داد از این رو علاقه وی نسبت به دنیا فقط در آن مواردی بود که بتواند وظایف الهی خویش را انجام دهد. بنابراین زرق و برق و تجملات دنیایی سبب آن نمی شد که وی را از مسیر واقعی و از خط وظیفه اش دور گرداند.
زهد و پارسایی آن حضرت نسبت به دنیا بی نظیر بود. هنگامی که حکومت از سوی مأمون به آن بزرگوار عرضه شد، امام آن را انکار کرد و نپذیرفت، فضل بن سهل وزیر مأمون در این راستا چنین گفت:
من هرگز خلافت را به این اندازه بی ارزش ندیدم که مأمون در تحویل آن به امام اصرار می ورزید ولی آن حضرت از پذیرش آن شانه خالی می کرد. (۱)( عيون اخبار الرضا ۳۸۱٫۲؛ الارشاد ۲۵۱ )
هم چنین نقل شده که عباسیان به مأمون اعتراض کردند که چرا وی را به عنوان ولایتعهدی خود برگزیدی؟ مأمون پاسخ داد:
او در فضیلت ،ورع ،زهد ،پارسایی ،آزادی، آزادگی، محبوبیت و قداست در میان خاص و عام همانند ندارد. مردم از هر گروه و دسته ای که باشند نمیتوانند بر او برتری داشته باشند.( ۱)(کشف الغمه ۱۸۰٫۳ )