گوهر هدایت-در باره زندگی شمس ولایت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)  ( صص 100-96 ) شماره‌ی 6167

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > برپايی مناظره با هدف شکست امام

خلاصه

به دستور مأمون مجلسی از دانشمندان فرقه های مختلف برای مناظره و مباحثه با امام رضا (ع) تشکیل شد و خود مأمون نیز در آن مجلس شرکت نمود. در این مجلس یکی از دانشمندان از امام (ع) پرسید مقام امامت برای مدعی آن از چه راهی ثابت میگردد. امام رضا علیه السّلام فرمود از دو راه اوّل تصریح پیامبر دوم با دلیل ثابت میگردد. عالم گفت : دلیل بر صدق امامت چیست ؟ امام علیه السّلام فرمود: علم امام و استجابت دعای او.

متن

مناظره ی دوم

به دستور مأمون مجلسی از دانشمندان فرقه های مختلف برای مناظره و مباحثه با امام رضا (ع) تشکیل شد و خود مأمون نیز در آن مجلس شرکت نمود.

در این مجلس یکی از دانشمندان از امام (ع) پرسید مقام امامت برای مدعی آن از چه راهی ثابت میگردد.

امام رضا علیه السّلام فرمود از دو راه اوّل تصریح پیامبر دوم با دلیل ثابت میگردد.

عالم گفت : دلیل بر صدق امامت چیست ؟

امام علیه السّلام فرمود: علم امام و استجابت دعای او.

عالم : شما چگونه از حوادث آینده خبر میدهید.

امام (ع) ؛ بر اساس عهدی که بین ما و رسول خدا (ص) وجود دارد.

 عالم ؛ شما از آنچه در قلب مردم خطور میکند چگونه خبر می دهید؟ 

امام (ع) ؛ آیا سخن رسول خدا (ص) به شما نرسیده است که فرمود:

اتَّقُوا فَراسَةَ المؤمن فانه ينظر بنور الله.

 مراقب فراست و تیز هوشی مؤمن باشید زیرا که او با نور خدا همه چیز را میبیند و میداند.

عالم ؛ آری این سخن به ما رسیده است.

امام رضا علیه السلام فرمود: هیچ مؤمن با تقوائی نیست مگر این که دارای سرعت انتقال و تیز هوشی خاصی میباشد و با نور خدا مطابق درجات ایمان و بصیرتش در دین به اشیاء مینگرد و خداوند در وجود امامان (معصوم) آنچه را که در میان همه مؤمنان هست جمع نموده است.

خداوند در قرآن مجید می فرماید

إِنَّ فِي ذَلِكَ الْآيَاتِ لِلمتوسمين (سوره حجر آیه ۷۵)

در این سرگذشت عبرت انگیز عذاب قوم لوط نشانه هائی برای هوشیاران می باشد نخستین کس از هوشیاران پیامبر گرامی اسلام بود و بعد امير المؤمنين و حضرت امام حسن و امام حسین علیه السّلام بودند

و فرزندان (معصوم) امام حسین علیه السلام تا قیامت میباشند. در این هنگام مأمون به حضرت رضا علیه السّلام عرض کرد ای ابوالحسن بر بیان خود بیفزا و خصایص امامان را بیان کن تا بیشتر بهره مند گردیم.

 حضرت فرمود: خداوند ما را با روحی که از جانب او است تأييد می فرماید آن روح پاک و مقدس فقط با پیامبر اسلام (ص) و با ما امامان می باشد. 

آن روح امامان را تأیید میکند و موفق میسازد و ستونی از نور است که بین ما و خداوند میباشد و هو عمود من نور بيننا و بينَ الله عزّ و جلّ. مأمون گفت به من خبر رسیده است که گروهی از مردم درباره ی شما غلو و زیاده روی میکنند و مقام شما را از آنچه هستید بالاتر میبرند. حضرت فرمود: پدرم از پدرانش نقل کرده اند که رسول خدا (ص) فرمود لا ترفعوني فوق حتّى فإِنَّ الله تعالى اتَّخَذَنِي عبداً قبل أن يتخذني نبياً. 

مرا زیادتر از شایستگی ام بالا نبرید زیرا که خداوند قبل از آن که مرا به پیامبری بپذیرد مرا به عنوان عبد و بنده ی خود پذیرفته است.

خداوند می فرماید

مَا كَانَ لِبَشَرِ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَ النُّبُوَةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادَاً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِمُونَ الْكِتَابَ وَ بِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ، وَلا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَئِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرْكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ( آل عمران آیه ۷۹ و ۸۰)

یعنی برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند کتاب آسمانی و حکم و نبوت را به او بدهد و بعد او به مردم بگوید که مرا پرستش کنید بلکه شایسته ی مقام چنین انسانی اینست که بگوید مردمی الهی باشید به آن گونه که کتاب الهی را آموخته اید و درس خوانده اید عمل کنید و خداوند به شما دستور نداده است که فرشتگان و پیامبران را پروردگار خود قرار دهید آیا خداوند شما را به کفر دعوت میکند پس از آن که مسلمان شدید. 

بعد امام رضا عليه السلام به مأمون لع فرمود: حضرت علی عليه السلام فرموده است:

يُهلَكْ فِي اثْنَانِ وَلا ذَنْبَ لِى محبُّ مُفرَطٌ وَ مُبغِضُ مُفَرِط. 

دو گروه درباره ی من به هلاکت میرسند و من بی تقصیرم اول دوستی که در محبت من زیاده روی میکنید دوم دشمنی که در عداوت تندروی میکند.

بعد حضرت رضا عليه السّلام فرمود: من در پیشگاه خداوند از کسانی که درباره ی ما غلو و زیاده روی میکنند بیزارم همان طوری که عیسی بن مریم از مسیحیان افراطی که در قرآن مجید در سوره ی مائده آیات ۷۵ و ۱۱۶ و ۱۱۷ و سوره ی نساء آیه ۱۷۲ ذکر شده است بیزاری جسته است.

 مأمون گفت : نظر شما درباره ی رجعت و بازگشت مردگان به دنیا چیست ؟ 

امام فرمود: رجعت حق است همان طوری که در امتهای پیشین نیز بوده.

مأمون گفت؛ شما درباره ی تناسخ و انتقال روح انسان پس از مرگش به فرد زنده ی دیگری چه می فرمائید.

 حضرت فرمود تناسخ باطل است و اگر کسی به آن معتقد باشد کافر است.

مأمون گفت ؛ شما درباره ی مسخ شدگان چه میفرمائید.

حضرت فرمود: آنها قومی بوده اند که خداوند بر آنها غضب کرد و به صورت میمون و خوک در آمدند و پس از سه روز مردند و نسلی از آنها باقی نمانده است و آنچه در دنیا از میمون و خوک وجود دارد حرام گوشت می باشند. 

مأمون به امام رضا عليه السّلام گفت : لا أبقانِي اللهُ بَعدَک یا ابا الحسن فَوَاللَّهِ مَا يُوجَدُ العلمُ الصَحيحُ إِلا عِند أهل البيت و الیک انتهت علوم آبائک فجزاك الله عن الاسلام و اهله خيراً. 

یعنی ای ابو الحسن خداوند مرا بعد از شما زنده نگذارد سوگند به خدا که علم صحیح تنها در نزد شما و در نزد خاندان شما میباشد و علوم پدرانت به شما منتهی شده است خداوند از اسلام و مسلمین به شما پاداش خیر مرحمت فرماید.

حسن بن جهم که یکی از حاضران در مجلس بود گوید؛ در پایان مجلس امام (ع) حرکت نمود و به منزلش تشریف برد و من در خدمت آن حضرت بودم عرض کردم؛ ای فرزند رسول خدا (ص) شکر و سپاس خدای را که شایستگی شما ثابت شد و مأمون از شما احترام شایانی نمود و فرمایشات شما را پذیرفت.

حضرت فرمود: ای پسر جهم احترامات ظاهرى مأمون شما را فریب ندهد او بزودی مرا با زهر مسموم میکند و میکشد این سخن بین من و تو محرمانه باشد این عهدی است از رسول خدا (ص) که به من رسیده است و تا من زنده ام آن را به هیچ کس نگو.

حسن بن جهم گوید : من این سخن را به کسی نگفتم تا هنگامی که آن بزرگوار در طوس مسموم گشت و به شهادت رسید و حقیقت گفتار آن بزرگوار بر من آشکار گردید. (عيون جلد ۲ صفحه ۲۰۰ و ۲۰۲)

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی