اخلاق و رفتار امام رضا الله
اخلاق نیکو، یکی از عناصر مهم و سازنده شخصیت انسانی است و ارزش و اهمیت آن تا بدانجا است که پیامبر اکرم می فرماید: «بعثت لأتمم مكارم الاخلاق - من برای کامل کردن مکارم اخلاق نیکو مبعوث شدم.»
امام رضا به اخلاقی نیکو و ممتاز، آراسته بود و بدین سبب دوستی عام و خاص را به خود جلب نموده بود.
نمونه هایی از فضایل نیکوی آن حضرت را به شرح زیر بیان میداریم
در عیون اخبار الرضا از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده است که درباره امام رضا می گفت: هرگز ندیدم که امام با سخنان خود کسی را برنجاند یا سخن کسی را قطع کند. بلکه صبر پیشه می کرد تا او کلام خویش را به پایان رساند. هرگز نیازمندی را از خود مأیوس نمی کرد و در حد توان و استطاعت خویش او را یاری می نمود.
هرگز در مقابل نشسته ای پاهای خویش را دراز نمی کرد و بر پشتی و دیوار تکیه نمی داد. غلامان خود را با کلام زشت نمی خواند ناسزا نمی گفت. آب دهان بر زمین نمی افکند و خنده او جز تبسمی شیرین بیش نبود و از قهقهه زدن احتراز می نمود.
در خلوت سفره اش را میگستراند و همگان حتی غلامان مهتران و دربان ها در اطراف سفره و کنار وی می نشستند شبها کمتر می آرامید و بیشتر اوقات، از آغاز شب تا صبح را به شب زنده داری می پرداخت بسیار روزه میگرفت و روزه سه روز در ماه وی ترک نمی شد و می فرمود: این سه روز روزه تمام عمر است. صدقه و دستگیری از نیازمندان را در پنهانی و در تیرگی شب انجام می داد.
در پایان ابراهیم میگوید هر کسی بگوید در فضیلت کسی را چون او دیده و یا می شناسد باور نکنید زیرا او در بزرگی و عظمت یگانه است. (عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸۴ ؛ بحار الانوار، ج ۱۲، صص ۸۳-۸۲)
آورده اند که مأمون در پاسخ به اعتراض عباسیان نسبت به ولایتعهدی امام رضا می گوید: درباره اینکه گفتید مأمون در بیعت خود با ابوالحسن الرضا [ به تشیع گراییده است باید بگویم به راستی مأمون به بیعت با او اقدام نکرد مگر اینکه نسبت به آن آگاه و بینا بود زیرا می دانست در روی زمین کسی یافت نمی شود که در فضیلت پاکدامنی، پرهیزگاری و زهد و بی اعتنایی به دنیا با او برابری داشته باشد. او در میان خاص و عام شخصیتی وارسته و پسندیده و در اجرای اوامر و نواهی الهی کوشاتر است. (بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۱۱)
در عیون اخبار الرضا به نقل از صولی آمده است که میگفت مادر پدرم به نام عذرا، کنیزی بود که همراه با تعدادی دیگر برای مأمون خریداری شده بود و مأمون او را که زنی بسیار عاقل و سخاوتمند بود به امام رضا الله بخشید و او مدتی را در منزل آن حضرت به سر برد، تا اینکه امام الله وی را به خاطر بهره بردن از رفاه و آسایش بیشتر به عبدالله بن عباس بخشید.
هنگامی که از او راجع به امام سئوال میشد میگفت جز خاطراتی اندک از آن حضرت چیزی ندارم و آن اینکه آن حضرت عود هندی بخور می کرد و پس از آن گلاب و مشک به کار می برد. نماز را در وقت خویش میخواند و چون از نماز صبح فارغ می شد، به سجده می رفت و تا هنگام طلوع خورشید سر از سجده بر نمی داشت. آنگاه به رفع نیازهای مردم می پرداخت و هیچ کس حق نداشت در منزل صدایش را بلند کند و همه مکلف بودند با مردم به آرامی سخن بگویند.(بحار الانوار، ج ۱۲، صص ۸۲-۸۱)