کرامات و مقامات عرفانی امام رضا(ع)  ( صص 44-42 ) شماره‌ی 6237

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > نمونه هايی از مناظره حضرت با عالمان > اظهار عجز از مناظره با امام

خلاصه

در کتاب شريف عيون اخبار الرضا مسطور است که روزی حضرت رضا در مجلس مأمون حضور داشتند ناگاه دزدی را حضور خلیفه آوردند مأمون به او تندی کرد و گفت: در زمان حکومت و سلطنت من ترا چه جای آن است که سرقت نمائی؟ دزد گفت:«سَرِقْتَ فَسَرِقْتُ.» یعنی چون تو ای مأمون از بیت المال مسلمین دزدی میکنی و حقوق ما فقرا را به خود اختصاص داده ای و سرقت می نمائی، من هم ناچارم که سرقت کنم.»

متن

مأمون خجل شد!

در کتاب شريف عيون اخبار الرضا مسطور است که

روزی حضرت رضا در مجلس مأمون حضور داشتند ناگاه دزدی را حضور خلیفه آوردند مأمون به او تندی کرد و گفت: در زمان حکومت و سلطنت من ترا چه جای آن است که سرقت نمائی؟

دزد گفت:

«سَرِقْتَ فَسَرِقْتُ.»

یعنی چون تو ای مأمون از بیت المال مسلمین دزدی میکنی و حقوق ما فقرا را به خود اختصاص داده ای و سرقت

می نمائی، من هم ناچارم که سرقت کنم.»

مأمون گفت ای دزد بی شرم زبان درازی میکنی؟ اکنون دستور می دهم تا اینکه بر تو اجرای حد نمایند و دست تو را

قطع کنند.»

دزد گفت:

الْعَبْدُ لَا يَنفِذُ حُكْمُهُ عَلَى الْحُرِّ»

یعنی: «حکم بنده درباره حر اجرا نمی شود و تو بنده می باشی و من آزاد؛ لذا نمیتوانی بر من اجرای حدکنی

مأمون بر آشفت و گفت: چطور من بنده و تو آزاد می باشی؟

گفت: «برای آنکه مادر تو کنیز بود و هارون الرشید او را از بیت المال مسلمین خریداری نمود و ابداً أحدى از مسلمین راضی به این معامله نبودند و لذا معامله باطل، و تو بنده مسلمین میباشی و من هم صاحب تو میباشم.

مأمون در غضب فرو رفت و گفت: «تو را با اجرای حد الهی تطهیر میکنم.»

دزد گفت:

الْخَبِيثُ لا يَطْهُرُ الْخَبِيثَ.»

یعنی شخص ناپاک نمیتواند ناپاک را تطهیر کند و تو آلوده به هزاران جنایت میباشی و لیاقت اجرای حد الهی را نداری

مأمون گفت: «نسبت به خلیفه مسلمین زبان به جسارت و توهین گشودی و هتک احترام نمودی و از این جهت واجب القتل گشتی! »

دزد گفت: اولاً تمام مسلمین تو را به خلافت نمی پذیرند، پس تو خلیفه مسلمین نیستی و ثانیاً اهانت به خلیفه در هیچ جایی از قرآن و روایات نقل نشده که حدش قتل باشد، پس چطور و به چه عنوانی میخواهی مرا به قتل برسانی؟ »

مأمون در جواب دزد عاجز ماند و رو به حضرت رضا کرد و گفت: تکلیف من با این دزد چیست؟

حضرت فرمودند:

«فَلِلَّهِ الحُجَّةُ البَالِغَةُ.»

یعنی حضرت حق سبحانه و تعالی) تا به کسی اتمام حجت ننماید او را عذاب نمیکند خلیفه هم اگر قصد اعدام این شخص را دارد باید به او اتمام حجت کند و مطالب او را جواب دهد.

مأمون متوجه شد که حضرت رضا می خواهد بگوید، مطالبی که این دزد میگوید تماماً حق است و تو نباید او را تعذیب کنی و لذا دستور داد تا دزد را آزاد کردند ولی کینه حضرت را به دل گرفت و در صدد قتل حضرت رضا برآمد.(1) عيون اخبار الرضا، ج ۲ ص ۲۳۷)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی