زندگانی امام علی ابن موسی الرضا- مناقب الرضا  ( صص52-55 ) شماره‌ی 6249

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > قيام های علويون

خلاصه

در سال ۱۳۲ هـ که سفاح اولین خلیفه عباسی بر مسند خلافت تکیه زد، محمد و ابراهیم فرزندان عبدالله بن حسن متواری شدند ولیکن تا زمانی که زنده بود سفاح به بنی هاشم عموماً و بستگانش خصوصاً خدمت می کرد و روی محمد و ابراهیم فشار نمی آورد اما از سال ۱۳۶ هـ که منصور دوانیقی به خلافت رسید بر بنی هاشم و مخصوصاً عبدالله بن حسن و بنی اعمامش سخت گرفت و می گفت باید محمد و ابراهیم را تحویل دهید.

متن

خروج علویین و گرفتار زندان شدن

در سال ۱۳۲ هـ که سفاح اولین خلیفه عباسی بر مسند خلافت تکیه زد، محمد و ابراهیم فرزندان عبدالله بن حسن متواری شدند ولیکن تا زمانی که زنده بود سفاح به بنی هاشم عموماً و بستگانش خصوصاً خدمت می کرد و روی محمد و ابراهیم فشار نمی آورد اما از سال ۱۳۶ هـ که منصور دوانیقی به خلافت رسید بر بنی هاشم و مخصوصاً عبدالله بن حسن و بنی اعمامش سخت گرفت و می گفت باید محمد و ابراهیم را تحویل دهید.

 تا در سال ۱۴۰ ه منصور به قصد حج به مدینه آمد، عبدالله به دیدنش رفت، منصور گفت : فرزندت کجا است؟

عبدالله گفت : نمی دانم کجا است.

منصور گفت : باید او را حاضر کنی؟

عبدالله گفت : اگر زیر پایم باشد قدمم را از و برنمی دارم؟

منصور: به ربیع دستور داد او را به زندان ببر؟

عبدالله در خانه مروان در اطاقی طرف راست درب ورودی زندان کردند و به جای فرش سه تورگاه زیر او گستردند عبدالله سه سال در مدینه زندانی بود. «۱»(شاگردان مکتب ائمه تألیف محمد علی دامغانی، ج ۲، ص ۴۱۳، نقل از مقاتل الطالبین، ص ۲۱۵؛ طبری، ج ۱۰، ص ۱۵۲)

مصادره اموال بنی الحسن

پس از آنکه منصور داونیقی عبدالله بن حسن و جمعی از بنی حسن را زندان کرد دستور مصادره اموالشان را هم صادر کرد. 

 ابوحنین می گوید: در زندان بر عبدالله وارد شدم از من پرسید آیا خبر تازه ای هست؟

 گفتم: آری دستور دادند که اموال و بردگان شما را بفروشند ولی فکر نمی کنم کسی اقدام به خرید بنماید؟ 

عبدالله گفت : چه می گوئی؟ به خدا قسم اگر مرا و دخترانم را به بردگی بفروشند مردم می خرند. «۱»( فيه ص ۴۱۶، نقل از طبری، ج ۱۰، ص ۱۵۳)

عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب معروف به محض

عبدالله بن حسن را به محض میخواندند برای اینکه از طرف پدر و مادر نسبش به رسول خدا صلى الله عليه وآله می رسید چون پدرش حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی - عليه السلام - بود و مادرش فاطمه دختر امام حسين - عليه السلام - بود ولذا می گفت : «وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّهِ مَرَّتَيْنِ». عبدالله شیبه پیامبر اسلام بود و بزرگ بنی هاشم در زمان خود بود مردی شجاع و قوى النفس بود او متصدی صدقات امیر المؤمنين - علیه السلام - بعد از جدش امام حسن بود. 

عبدالله در سال ۷۰ه در مدینه در خانه فاطمه دختر رسول خدا در مسجد النبي - صلى الله عليه وآله - متولد گردید و در ماه ربیع الاول سال ۱۴۵ هـ در سن ۷۵ سالگی در هاشمیه بغداد به شهادت رسید. «۱»(کتاب شاگردان مکتب الائمه آقای محمد علی دامغانی، ج ۲، ص ۴۰۷، نقل از عمدة الطالب، ص ۱۰۱)

منصور دوانیقی سیزده نفر از سادات و بزرگان بنی حسن را زندانی کرده بود

منصور سیزده نفر از بنی حسن را زندانی کرده بود عبدالله بن حسن، و ابراهيم بن حسن و ابوبکر بن حسن برادران عبدالله و محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان برادر مادری عبدالله و برادرزادگان عبدالله به اسامی علی بن حسن که مردی بسیار عابد و زاهد بود بدین جهت او را علی الخیر و علی عابد می نامیدند و به او و همسرش زینب دختر عبدالله بن حسن زوج صالح می گفتند و عباس بن حسن مثلث و عبدالله بن حسن مثلث و حسن بن جعفر بن حسن جزء زندانیان بودند (۲) ( کتاب شاگردان مکتب الائمه آقای محمد علی دامغانی، ج ۲، ص ۴۱۹، نقل از طبری ج ۱۰، ص ۱۷۱؛ و مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۹۸ )

ایثار بنی حسن

بنی حسن از سال ۱۴۰ تا ۱۴۴ هـ در زندان مدینه بودند در این سال منصور به حج رفت در مراجعت به مدینه نرفت بلکه ربده توقف کرد، ریاح به استقبال وی شتافت منصور او را مأمور کرد تا به مدینه برگردد و بنی حسن را به ربده نزد او بیاورد.

ریاح به مدینه بازگشت و بنی حسن را از زندان خارج کرد عازم ربذه شدند وقتی که به قصر نفیس شش کیلومتری خارج مدینه رسیدند دستور داد آهنگران قید و بند آهنین آوردند و بر دست و پا و گردن زندانیان نهادند، قیدی که برگردن عبدالله نهادند فوق العاده تنگ بود او را در فشار قرار داده بود و بیتابی می کرد برادرش علی بن حسن به مأمور سوگند داد تا گردن بند او را با عبدالله عوض کند که عبدالله در زحمت نباشد و چنین کردند. «۱»(کتاب شاگردان مکتب الائمه آقای محمد علی دامغانی، ج ۲، ص ۴۲۰، نقل از طبری ج ۱۰، ص ۱۷۴.)

مخاطب

جوان ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی