معامله حمید بن قحطبه باغی که قبه هارون در آن بود با قرآن که به خط خود حضرت رضا - علیه السلام - بود
حضرت رضا - علیه السلام - در سناباد وارد شد کنار باغ نشست رفع خستگی کند قرآنی از جیب مبارک بیرون آورد تلاوت میکرد حمید بن قحطبه قرآن را دید و جلب توجه او را کرده پرسید این قرآن خط کیست؟
حضرت رضا - عليه السلام - فرمود : خط من است که آن را نگاشته ام.
حمید گفت : این قرآن را به من بفروش.
امام رضا - علیه السلام : می فروشم به این باغ که داری.
حمید حاضر شد باغ را به قیمت قرآن فروخت و قرآن را گرفت حضرت رضا - علیه السلام - همان شب دستور فرمود بروید درختهای باغ را قطع کنید و بدین جهت آنجا را قطع گاه گفتند حمید صبحگاه آمد که من حاضر به معامله نیستم، حضرت رضا - علیه السلام - فرمود: اگر باغی هست آن را بگیر تو و قرآن را رد کن، وقتی که فرستاده دید تمام درختان را قطع کردند راضی شد و قرآن را تملک کرد. (۳)(نقل از زندگانی حضرت رضا - عليه السلام - ، ج ۲، ص ۵ - ۱۴۴، تألیف عمادزاده اصفهانی.)
حضرت رضا - علیه السلام - فرمود : باغ را به تو بخشیدم به شرط پذیرائی از زوارمن.(۱)(زندگانی حضرت رضا - عليه السلام - ، ج ۱، ص ۴۹۹ و ۵۰۰، تألیف عمادزاده اصفهانی)