وضعیت اجتماعی در دوران خلافت عباسیان
بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی زمان خلافت عباسیان در عصر زندگانی حضرت امام موسی بن جعفر و امام علی بن موسی الرضاء ، نشان می دهند که آن حضرت با چه مشکلات سیاسی روبرو بوده اند فقط در دوران خلافت مأمون قدری آزادی به مردم داده شد تا از این طریق از اثرات مبارزه سیاسی آنها کاسته شود.
هر گاه کسی زندگانی مهدی ،هادی ،رشید امین و مأمون را در عصر امامت حضرت امام رضا و از سالهای ۱۵۸ تا ۲۰۳ هجری قمری را بررسی کند در می یابد که این عده به جای پرداختن به مشکلات مردم زندگیشان در کاخها بین شعراء و آواز خوانان و کنیزکان و جامهای شراب میگذشت در این دوران صرف میلیونها دینار و هزینه زیاد سکه های طلا و نقره بیت المال و گرسنه نگه داشتن ملت و نیز ایجاد ارعاب و وحشت در میان طبقات مختلف مردم ادامه داشت و مردم به وضوح فرق بین این حکام و رهبران اسلامی از اهل بیت را در دعوت برای پیشرفت دین مبین و احکام و حدود خداوند متعال در می یافتند در این راه مبارزات شدیدی در گرفت که ما حصل آن به شهادت شکنجه و تبعید عده زیادی از اهل بیت و دوستداران آنان مانند محمد بن الحسن والحسين بن علی و امام موسی بن جعفر الا منجر شد و مبارزات و انقلابهای متوالی آل علی یکی پس از دیگری ادامه یافت.
بررسی اخلاقی درون کاخهای خلفای عباسی آن گونه ای که در کتابهای تاریخ و روایت و دیوان شعرا عامه است مشکلات مردم راعیان میسازد و دوری این خلفا را از عامه مردم نشان میدهد.
پولهای زیادی برای خرید کنیزکان ساختن ،کاخها خرید جواهرات و هدیه به شاعران ستایشگر بذل و بخشش در میان اعوان ،و اقوام برگزاری مجالس لهو و لعب مصرف میشد در حالی که اهل بیت و دوستداران آنان در زندانها به سر می بردند. حکومت، شمشیر را بر مردم مسلط کرده بود و خانه های بسیاری از مردم را منهدم کرده بودند و اموال آنها را مصادره کرده بودند.
در این جا برای این که گوشه ای از وقایع دوران خلافت خلفای عباسی را بیان کنیم نگاهی به کتابهای تاریخ و روایت مورخین میاندازیم تا جنایات آن احکام را نسبت به اهل بیت و دوستداران آن بیان کنیم.
ابن اثیر گوشه ای از زندگانی امین را چنین بیان میکند
وقتی امین به خلافت رسید و مأمون با او بیعت کرد پس در پی کنیزکان فرستاد و پول زیادی بابت خرید آنها داد به طوری که شب و روزش را با آنها به سر می برد و برای آنها سفره های رنگین می آراست و آنها را (الجرادیة) می نامید.
همچنین گروهی از حبشیان را به خدمت آورد و آنها را الغرابيه) نامید او به حرمت زنان آزاده نیز دست درازی کرد و این در اشعار شعراء هم آمده است. سپس به سراسر ولایات در پی آوازه خوانان فرستاد و آنها را به خدمت خود درآورد و پول زیادی از بیت المال مسلمین را به آنها داد. ( الكامل في التاريخ ٫ جلد ۶ ٫ ص ۲۹۳-۲۹۳)
از برادران و خانواده اش دوری کرده و آنها را سبک شمرد. جواهرات بیت المال را در میان کنیزان خود تقسیم کرد و برای ساخت کاخها پولهای زیادی را خرج کرد. به گستردن فرشهای بسیار گرانقیمت امر کرد و ظروف طلا و نقره و جواهر فراوان خرید تا در حرمسرای او مصرف کنیزان شود و به رئیس کنیزان خود دستور خرید صد کنیز زیبا داد تا به صورت دسته های ده نفره عود و نجور بدست بر او وارد شوند و آواز بخوانند. (همان مدرک ٫ ص ۲۹۵)
ابی الاثیر از قول محمد الامین روایت میکند که در خراسان در نزد فضل بن لهل بودم او گفت چطور قتل محمد مباح نمیباشد در حالی که شاعرش در مجلس او می گوید
جام شراب را بدستم بده آن هم بصورت آشکار نه پنهانی این داستان به گوش امین رسید و ابانفاس شاعر را زندانی کرد ابن اثیر در خاتمه میگوید در زندگی امین چیزی که نشانگر نیکویی و یا صبر و متانت او باشد و یا ارزش بازگویی را داشته باشد وجود ندارد. (همان مدرک ٫ ص ۲۹۵)
نویسندگان درباره اسراف و تبذیر هارون الرشید از بیت المال و لهو و لعب او بسیار نوشته اند که گوشه ای از آنها را بیان میکنیم اسبوطی در تاریخ خلفا میگوید:
هارون الرشید یکبار به سفیان بن عینیه صدهزار و به اسحاق الموصلی، دویست هزار و به مروان بن ابی خمصه برای خواندن یک قصیده، پنج هزار دینار داد.
السیوطی ادامه میدهد ابراهیم الموصلی آوازه خوان بود و در لهو و لعب و آراستن بساط محرمات و آوازه خوانی شهره آفاق بود. (تاريخ الخلفا ٫ ص ۲۸۶)
السیوطی همچنین میگوید وقتی خلافت به هارون الرشید رسید کنیزی داشت که قبلاً در دستگاه خلافت پدرش المهدی بوده و وقتی خواست به او نزدیک شود کنیز به او گفت من بدرد تو نمیخورم من قبلاً کنیز پدرت بوده ام و او با من نزدیکی کرده است. پس به دنبال ابو یوسف قاضی فرستاد و قضیه را به او گفت.
قاضی ابو یوسف گفت ای امیرالمومنین آیا باید هر چیزی را به تو گفتند باور کنی ... حرف او را باور نکن که او زن درستکاری نیست ابن المبارک میگوید نمی دانم از کی تعجب کنم از کسی که خون و مال مسلمین را مباح میداند و حرمت پدر را پاس نمی دارد یا از امتی که خود را در اختیار این خلیفه قرار داده است یا از قاضی ابن خلیفه که میگوید حرمت پدرت را هتک کن و شهوتت را بجا آور و گناه آن بگردن من (همان مدرک ٫ ص ۲۹۱)
السيوطى ادامه میدهد الرشید به قاضی ابویوسف گفت: کنیزی خریده ام و میخواهم قبل از سر رسیدن عده او با او نزدیکی کنم آیا تو راهی را میشناسی قاضی به او گفت: بله او را به یکی از فرزندانت ببخش و سپس با او ازدواج کن. (همان مدرک ٫ ص ۲۹۱)
السيوطی در کتاب تاریخ خلفا مینویسد الرشید اولین خلیفه ای بود که شطرنج بازی کرد و بازیهایی مانند هاکی و تیر و کمان بازی را راه انداخت. هارون الرشید در هنگام مرگ صد هزار دینار پول و یک میلیون و بیست و پنج هزار دینار جواهر و حیوانات اهلی داشت. (همان مدرک ٫ ص ۲۹۱)
السيوطي درباره الهادي بن المهدی بن المنصور مینویسد او شرابخوار و قمارباز بود. (تاریخ الخلفا)
مسعودی می نویسد المهدی به شاعر معروف ابا العتاهية پنجاه هزار در هم بخشید که با العتاهیه آن را به درباریان المهدی بخشید پس المهدی پنجاه هزار در هم دیگر به او داد. السیوطی ذکر میکند که المأمون علاقه شدیدی به شطرنج و شراب داشت.
روایت دیگری طبیعت زندگی درون کاخهای عباسیان را بازگو میکند میگوید
محمد بن حامد ایستاده بالای سر مأمون در حال شرابخواری بود در آن هنگام کنیزی بنام «عریب» از اشعار نابغة الجعدی را با آواز میخواند و مانند بردیمانی راه راه میرقصید مأمون منکر شد که کاری صورت گرفته باشد و گفت: از الرشید بدور باشم اگر دروغی گفته باشد به شدیدترین عقاب و مجازات می رسانم و اگر حقیقت گفته شود به حقیقت گو پاداش میدهم پس محمد بن حامد گفت: قربان من او را بوسیدم.
مأمون گفت حالا که حقیقت را گفتی آیا میخواهی او را به همسری تو در بیاورم؟ گفت بله پس مأمون گفت: الحمد لله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطیبنی کنیزم را به همسری محمد بن حامد در آوردم به مهر چهارصد درهم. پس آنها را با هم فرستاد در راه المعتصم به آنها گفت پس دلالی من چه میشود؟ گفت: چه میخواهی؟ گفت دلالی من این است که امشب عریب برای من آواز بخواند.
و او تا بامداد برای وی آواز خواند در حالی که این حامد بر درب ایستاده بود. موقعی که خارج شد، با هم رفتند. (تاريخ الخلفا ٫ ص ۳۲۵)
السیوطی ذکر میکند که محمد بن حفص الانماطی می گوید: در روز عید با مأمون غذا میخوردیم در حالی که سیصد نوع غذا در سفره بود. (همان مدرک ٫ ص ۳۱۵)
اینها گوشه ای از این اوضاع اخلاقی و اسراف در درون کاخهای عباسی بود در حالی که مسلمانان در سختی و فقر زندگی میکردند و امامان همیشه در مقام مخالفت با این اوضاع نابسامان بودند.