سیاست و حکومت در سیره امام رضا(ع)  ( صص 148-145 ) شماره‌ی 6476

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > ولايتعهدی امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

پس از ورود امام به مرو مأمون به ایشان اصرار کرد که خلافت یا ولایت عهدی را بپذیرند و امام سلام که علاوه بر پاره ای از مصالح سوء نیت و غیر واقعی بودن پیشنهاد وی را می دانستند، امتناع می کردند. گفتگوهای میان امام و مأمون در این مورد دوماه به طول انجامید و امام اسلام که چاره ای جز قبول این پیشنهاد نداشتند به ولایت عهدی تن دادند و در هفتم رمضان سال ۲۰۱ هجری مراسم ولایت عهدی برگزار شد قبول ولایت عهدی باعث شادی شیعیان و علویان شد اما در عین حال بسیاری با اقدام مأمون مخالف بودند از جمله آنان عباسیان بغداد بودند

متن

 ولایت عهدی امام رضا

مأمون با بررسی وضعیت موجود و تمام جوانب به چند اقدام مهم دست زد که به نوعی بازگشت به شرایط آغازین انقلاب عباسیان بود شاید بتوان اینطور گفت که مأمون دریافت که با توجه عدم تحول بنیادین در شرایط سیاسی و اجتماعی جهان اسلام به کار گیری ابزارها و شعارهایی که نخستین بار باعث پیروزی عباسیان شد همچنان در قالب دیگری میتواند موثر و کارساز باشد. لذا وی با توجه به مخالفت و دشمنی عباسیان بغداد و طرفداری آنان در جنگ با امین سابقه ای که از یاری مردمان خراسان و افکار و عقاید آنان داشت و نیز پیوند استواری که با مردمان خراسان داشت؛ در نبرد میان جبهه عربی و ایرانی دستگاه خلافت در گام نخست تصمیم به نزدیک شدن به ایرانیان را گرفت. بیعت همگانی با مأمون در سال ۱۹۸ پس از قتل برادرش در بغداد صورت گرفت و او در آن روزگار در ری میزیست سپس به مرو در دیار خراسان منتقل شد و فضل بن سهل را همچنان به وزارت خود باقی گذاشت و او را چون جامع شمشیر و قلم بود ذوالریاستین لقب داد کار عراق را هم به دست برادرش حسن بن سهل سپرد. بدین سان مأمون در واقع در محیطی ایرانی قرار گرفت. چون مردم خراسان ایرانی بودند و پسران سهل میخواستند چرخ دولت را بچرخانند بدین سان اوضاع به حالتی برگشت که در سالهای آغازین دوره هارون و هنگامی که برمکیان به قدرت دست یافتند، حکفرما بود. مردم خراسان و ایران در طول حیات خود و از زمانی که ایران به دست اعراب گشوده شد، به گرایشهای علوی و عشق و احترام به دودمان علی بن ابیطالب شهره شدند. بدین سبب، مأمون دید اینک که آنان ستون خلافت و دولت او شده اند ناگزیر باید خرسندشان ساخت و به احساساتشان پاسخ گفت در این میان بیعت با یکی از علویان را بهترین راه خرسند ساختن ایشان و پاسخگویی به تمايلات آنان بود (اللیثی ۱۳۸۷ (۳۷۳) البته از این نکته هم نباید غافل شویم که مأمون در ضمن طرح مسئله ولایت عهدی جز خشنودی مردمان خراسان اهداف سیاسی دیگری هم داشت که در ادامه به آن می پردازیم. بنابر شواهد موجود اصلی ترین عاملی که مأمون را واداشت که خلافت و یا ولایت عهدی را به امام رضا واگذار کند هراس وی از علویان بوده است زیرا همانطور که ذکر شد، هیچ دوره ای خلافت عباسیان بدون شورش و قیام علویان سپری نشده و کار در دوران مأمون بسیار بالا گرفته بود. در شرایطی که با توجه به دو دستگی و شکاف میان عباسیان نیروی خلیفه رو به زوال قرار داشت و نیاز به یک اقدام اساسی بود که مأمون با شامه سیاسی قوی ابتدا پایتخت را از بغداد به خراسان انتقال داد و ضمن کنترل و احاطه کامل بر این منطقه به عنوان مهد حرکتهای انقلابی زمینه را برای متمایل ساختن و اطاعت آنان از حکومت فراهم کرد که این مهم با واگذاری اجباری ولایت عهدی به امام رضا علام انجام شد. این اقدام مأمون پیشنهاد ولایت عهدی از دید بسیاری از صاحبنظران بر اساس تشیع و یا تمایل قلبی مأمون به شیعیان ارزیابی شده است که با توجه به شواهد تاریخی و دینی که در ادمه خواهد آمد به طور قطع باید گفت که این اقدام وی تظاهر صرف بوده و براساس مصالح سیاسی صورت گرفته است. در مورد این رویداد از بعد تاریخی در منابع بسیاری بحث شده است و در اینجا به ذکر نکاتی بسنده میکنیم مأمون برای دعوت امام به سوی خراسان و پیشنهاد خلافت یا ولایت عهدی به ایشان ابتدا نامه ای به حضرت میفرستد که در برخی منابع از ارسال دو نامه صحبت به میان آمده، یک نامه از سوی فضل بن سهل و یک نامه از سوی مأمون اما ظاهرا نامه ارسال شده از سوی سهل و به دستور مأمون بوده و حاوی چنین مطالبی است. نامه از جانب مأمون است. تایید حق امام رضا برای حکومت تمایل به بازگرداندن حق به امام ال به کاربردن الفاظ خاص شیعیان برای امام السلام نظیر حافظ دین خدا، خازن وحی خدا تقاضا از امام برای سفر به خراسان و.... قرشی، ۱۳۸۲: ۴۴۲٫۲). امام رضا السلام پاسخی به این نامه ندادند و از آنجایی که مأمون مصمم بود حضرت را وادار نماید گروهی را برای آوردن اجباری) امام السلام به مدینه فرستاد مأمون با هماهنگی قبلی دستور داد امام را از راه بصره اهواز و فارس به مرو ببرند و تعهد گرفت امام را از مسیر شهرهای شیعه نشین کوفه و قم عبور ندهند (صدوق، ۱۳۷۸ (۱۴۹٫۲ که همین مطلب بر عدم صداقت و سوء نیت مأمون دلالت دارد. زیرا اگر وی واقعا قصد واگذاری خلافت یا ولایت عهدی را داشت منطقی نبود که از استقبال و تمایلات مردم این شهرها نسبت به امام رضا ع هراس داشته باشد. در هر حال مأمون بالاجبار امام را از مدینه به مرو فراخواند و گمان کرد با این اقدام می تواند به اهداف خود دست پیدا کند و امام رضا السلام را در موضعی منفعل نسبت به سیاست هایش قرار دهد اما همانطور که در ادامه خواهیم گفت بی نتیجه بودن و مبهوت شدن مأمون در مقابل امام ام باعث شد به مانند پیشینیانش امام را به شهادت برساند. پس از ورود امام به مرو مأمون به ایشان اصرار کرد که خلافت یا ولایت عهدی را بپذیرند و امام سلام که علاوه بر پاره ای از مصالح سوء نیت و غیر واقعی بودن پیشنهاد وی را می دانستند، امتناع می کردند. گفتگوهای میان امام و مأمون در این مورد دوماه به طول انجامید و امام اسلام که چاره ای جز قبول این پیشنهاد نداشتند به ولایت عهدی تن دادند و در هفتم رمضان سال ۲۰۱ هجری مراسم ولایت عهدی برگزار شد قبول ولایت عهدی باعث شادی شیعیان و علویان شد اما در عین حال بسیاری با اقدام مأمون مخالف بودند از جمله آنان عباسیان بغداد بودند که بعد از ولایت عهدی امام رضا اعتراض و مأمون را از خلافت برکنار کرده و با ابراهیم بن مهدی عموی مأمون بیعت کردند ابن طقطقی، ۱۳۶۰: ۳۰۱) البته آمده که برخی بنی هاشم هم با این اقدام مأمون مخالف بودند اما مأمون گمان میکرد با قبول ولایت عهدی توسط امام رضا سلام به تمام اهداف خود خواهد رسید اهدافی که حتی شاید نزدیکان مأمون هم از آن بی خبر بودند. در مورد ماجرای ولایت عهدی و دلایل و حواشی آن در منابع بسیاری بحث شده و ذکر این ماجرا به نوعی تکرار مکررات است لذا در ادامه بحث را در دو محور ادامه داده و به نوعی یک جمع بندی کلی از آنچه درباره این رویداد در منابع مختلف آمده ارائه خواهیم داد.

 


 

 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه