شهید خراسان و پناه شیعیان  ( صص 101-89، 245-240 ) شماره‌ی 6590

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره فرهنگی امام رضا (عليه السلام) > درباره امامت

خلاصه

مؤلف گوید مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است. خداوند حضرت ابراهیم را بعد از مقام نبوت و مقام خلیل الرحمان بودن به مقام امامت مفتخر فرمود و چون سئوال نمود که آیا ذریه او نیز به مقام امامت می رسند؟ خطاب آمد: مقام امامت عهدی الهی است و به ستمکاران نمی رسد

متن

توصیف حضرت رضا از مقام امام و امامت در اسلام

مؤلف گوید مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است. خداوند حضرت ابراهیم را بعد از مقام نبوت و مقام خلیل الرحمان بودن به مقام امامت مفتخر فرمود و چون سئوال نمود که آیا ذریه او نیز به مقام امامت می رسند؟ خطاب آمد: مقام امامت عهدی الهی است و به ستمکاران نمی رسد. چراکه مقام نبوت و امامت خلافت و جانشینی از خداوند است در روی زمین و تعیین آن انتخابی نیست و امام نیز همانند پیامبر فقط از طرف خداوند تعیین می شود. حتی خداوند به پیامبران خود نیز اجازه نداده که از پیش خود امام و جانشینی برای خود تعیین نمایند زیرا آنان باطن افراد را نمی دانند تا بتوانند افراد صالح را از غیر صالح تشخیص دهند جز آن که از طرف خداوند مأمور به تعیین باشند. حضرت موسی طبق روایتی که از حضرت بقیه الله عجل الله فرجه الشريف نقل شده در انتخاب خود اشتباه نمود؛ همان گونه که خداوند در قرآن فرموده است و اختار موسی من قومه سبعين رجلاً لميقاتنا. بر اساس این آیه حضرت موسی با دقت نظر خود و با دارا بودن مقام نبوت و وفور عقل هفتاد نفر از بهترین افراد قوم خود را برای میقات الهی انتخاب نمود ولی آنان شایسته آن مقام نبودند و به پیامبر خود گفتند: ما تو را نمی پذیریم و به تو ایمان نمی آوریم تا خدای خود را به چشم ببینیم و خداوند نیز آنان را هلاک نمود. سپس حضرت بقیه الله (عج) فرمود: اگر چنین پیامبری در انتخاب خود اشتباه کند دیگران چگونه میتوانند با عدم اطلاع از باطن افراد و شرایط لازم مقام امامت کسی را به عنوان امام و خلیفه پیامبر تعیین نمایند؟ به همین دلیل است که تاکنون هر کس را مردم به عنوان امام تعیین کرده اند صلاحیت امامت را نداشته است برای روشن شدن این موضوع باید به بیان مبسوط حضرت رضا توجه نمود. صاحب كتاب تحف العقول، از عبدالعزیز بن مسلم - که علمای رجال او را تحسین نموده اند - نقل نموده که گوید ما در مسجد جامع مرو خراسان خدمت حضرت رضا بودیم و مردم در مسأله امامت زیاد سخن گفتند و اختلافات زیادی را بازگو کردند تا این که من خدمت آقا و مولای خود حضرت رضا رسیدم و سخنان و اختلافات آنان را در مسأله امامت مطرح نمودم. امام تبسم نمود و سپس فرمود: ای عبدالعزیز این مردم نادان در دین خود فریب خوردند. همانا خدای عز وجل پیامبر خود را از میان مردم نبرد جز آن که دین خود را کامل و قرآن را که حاوی جمیع حقایق است بر او نازل و حلال و حرام و حدود و احکام و جمیع آنچه مردم به آن نیازمند هستند را در آن بیان نمود و فرمود: ما در این قرآن همه حقایق را بیان کردیم و چیزی از آن را فرو گذار نکردیم. خداوند در سال آخر عمر شریف پیامبر خود در حجة الوداع فرمود: امروز من دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام و اسلام را برای شما پسندیدم. از این رو امامت کمال دین است و پیامبر از دنیا رحلت ننمود تا آن که معالم و معارف دین را برای امت خود بیان فرمود راه راست و طریق حق را روشن ساخت و در آن سال (حجة الوداع) علی را به عنوان امام و نشانه حق معرفی کرد آنچه مردم به آن نیازمند بودند را نیز بیان نمود. پس کسی که گمان کند خداوند دین خود را کامل نکرده و کار امت را به مصلحت اندیشی آنان واگذارده او سخن خدا را در قرآن رد نموده است و هرکس سخن خدا را رد نماید کافر شده است. سپس فرمود: آیا مردم منزلت و مقام امامت و موقعیت آن را بین مردم میدانند تا انتخاب آنان در مسأله امامت صحیح باشد؟ سپس فرمود: امامت مقامی است که خداوند بعد از مقام نبوت و خلیل خدا بودن به عنوان مرتبه سوم مخصوص ابراهیم خلیل نموده است و آن فضیلتی است که خداوند به سبب آن به حضرت ابراهیم شرافت داده و نام او را بلند نموده است. خدای متعال در قرآن میفرماید: خداوند ابراهیم را به کلماتی آزمود او آن کلمات پذیرفتن ولایت و محبت اهل بیت پیامبر اسلام بود و چون ابراهیم مقام و منزلت امامان بعد از رسول خدا را تا حضرت مهدی پذیرفت و به نهایت رساند خداوند مقام امامت را به او عطا فرمود. پس حضرت ابراهیم از خوشحالی و مسرت فرمود: آیا از ذریه من نیز کسی به این مقام نایل می شود؟ خطاب آمد: عهد امامت به ستمکاران نمیرسد و بنابر این آیه امامت هر ظالمی تا قیامت باطل میباشد و مقام امامت در پاکان و معصومین از ذریه و اهل بیت رسول خدا  منحصر شده است. پس خداوند مقام امامت را گرامی داشت و آن را در ذریه زندگان و پاکان قرار داد و فرمود: ما به فضل خود اسحاق و یعقوب را به ابراهیم عطا نمودیم و آنان را شایسته و صالح قرار دادیم و آنان امامان و رهبرانی هستند که به امر ما هادی مردم میباشند و آنان را به انجام اعمال خیر و اقامه نماز و پرداختن زکات ملهم نمودیم؛ آنان پیوسته ما را عبادت میکنند. سپس در آیه دیگر فرمود: سزاوارترین مردم به ابراهیم پیروان او و این پیامبر و اپیروان او از مؤمنین هستند و مؤمنین همان امامان دوازده گانه بعد از رسول خدا میباشند.» از این رو رسول خدا امامت را بر عهده علیه قرار داد و سپس طبق دستور خداوند تا قیامت در ذریه او که پاکان و صاحبان علم و ایمان هستند قرار گرفت و خداوند علم و دانش و ایمان را به علی و فرزندان او عطا نمود. و در باره آنان فرمود: آنان که علم و دانش و ایمان به آنان داده شد در روز قیامت به مردمی که وحشت زده از قبرها بیرون می آیند میگویند همانا شما طبق نوشته الهی تا قیامت در قبرها به سر برده اید و این است روز بعثت و قیامت که شما به آن علم نداشته اید. و این یعنی تعیین امامت در ذریه پیامبر | به این علت است که بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد بود.  سپس فرمود: «با توجه به آنچه گذشت چگونه افراد نادان با فکر خود امام و رهبر تعیین میکنند؟ همانا امامت منزلت انبیاء وارث اوصيا و خلافت خدا و رسول اوست و آن مقام امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین است.»آنگاه فرمود: «امام زمامدار دین و نظام مسلمین و مصلح امور دنیا و عزت مؤمنین است و اصول و فروع اسلام و تمامیت نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و تأمین و تکثیر درآمدها و صدقات و امضای حدود و احکام و حفظ مرزها و ثغور مسلمین با امام می باشد. و فرمود: تثبیت حلال و حرام الهی و اقامه حدود و دفاع از دین و دعوت به آن با بیان حکمت آمیز و موعظه نیکو و حجت کامل و مؤثر به وسیله امام انجام می شود.» و فرمود: «امام» همانند خورشید است که عالم از او منور میگردد و کسی را دسترسی به مقام و مرتبه او نیست و فرمود: امام ماه منیر و چراغ روشن و نور طالع است و همانند ستاره  دلیلی است که در تاریکیها و ظلمتها مردم را از گمراهی نجات میدهد و به راه راست هدایت مینماید. و فرمود: «امام همانند آتشی است که بر جای بلندی قرار گرفته باشد که برای گمراهان هادی و برای سرمازدگان حرارت است و هر کس از آن دوری جوید هلاک خواهد شد. و فرمود: «امام ، ابر باران زا و باران با برکت و آسمان سایه افکن و زمین پهناور و چشمه جوشان است و همانند آبشار و باغستان برکت و رحمت او بر مردم جاری است.» و فرمود: «امام برای مردم همانند امین رفیق و پدر و برادر مهربان و همانند مادر مهربان و خیرخواه فرزند صغیر خود میباشد و او پناهگاه بندگان خداست.» و فرمود: «امام امین خدا بین مردم و حجت بر بندگان او و خلیفه و جانشین خداوند بر مردم روی زمین و داعی الی الله و حامی حریم الهی میباشد. و فرمود: امام از هر گناهی پاکیزه و از هر عیب و نقصی پاک و مخصوص به علم الهی و متصف به حلم و بردباری است او نظام دین و عزت مسلمین و سبب خشم منافقین و هلاکت کافرین میباشد. و فرمود: «امام یگانه شخصیت روزگار است و کسی در مقام و منزلت به او نمی رسد و همتایی ندارد او دانشمندی است که نظیر و مثل و مانند ندارد و دارای همه کمالات و ارزشهاست؛ در حالی که از کسی کسب کمال نکرده بلکه خداوند کریم او را به آن کمالات مخصوص نموده است.» سپس فرمود: با این اوصاف چه کسی قادر به معرفت امام و درک حقیقت او می باشد؟ هیهات و هیهات که درک امام در محدوده فهم مردم باشد. آری] عقل ها در فهم او حیران و خطبا از بیان مقام او عاجز و شعرا و ادبا و بلغا و علما از توصیف شأن و مقام او بلکه از درک فضیلتی از فضایل او ناتوان میباشند و همگی در مقابل او اعتراف به عجز و تقصیر دارند پس چگونه می توانند به تمام ابعاد شخصیت او برسند یا او را توصیف نمایند یا بتوانند جایگزین او شوند و یا از علم و دانش او بی نیاز باشند؟! هرگز کسی را نشاید که توان دسترسی به مقام او را داشته باشد، چرا که او  مانند ستاره ای است که مردم به او دست نمی یابند و از توصیف او نیز عاجز می مانند. آن گاه فرمود: آیا گمان میکنند چنین امامی در غیر آل محمد یافت می شود؟ به خدا سوگند به خود دروغ گفتند و با فکر باطل خود گمان کردند می توانند به جایگاه بلند امامت دست یابند و چون خواستند خود را به آن مقام و منزلت بلند برسانند به حضیض ذلت سقوط نمودند و این به این علت بود که خواستند با آرای خود امامی را که لایق مقام امامت نبود استوار سازند و او را به امامت بر مردم بگمارند. سپس فرمود چگونه میتوانند حق انتخاب امام را داشته باشند در حالی که امام عالم و دانشمندی است که نادانی در او راه ندارد و حافظ و نگهبانی است که فریب نمیخورد؟ او معدن علم نبوت است که نقصی در آن راه ندارد و کسی از جهت نسب و حسب به او نمی رسد او شخصیتی است از بیت قریش و زاده هاشم و عترت رسول الله ﷺ که خود شرف اشراف است او از نسل عبد مناف و دارای مقام بلند دانش و حلم کامل است او قوی و توانای به امر امامت و عالم به سیاست و مستحق ریاست است او کسی است که اطاعت او واجب و قیام او بر امور مسلمین به امر الهی است و در تمام امور ناصح و خیرخواه مردم است. و فرمود: خداوند پیامبران و اوصیای آنان را توفیق و تسدید می فرماید و از مخزون علم و حکمت خود به جایی میرساند که دیگران به آن نمی رسند خداوند چنین علم و حکمتی را به دیگران نمیدهد علم و دانش امام همیشه فوق علم و دانش اهل زمان او خواهد بود؛ چنان که خداوند در قرآن میفرماید: «کسی که هادی و راهنمای حق است سزاوارتر به پیروی است یا کسی که راهی از خود پیش نمی برد جز آن که او را هدایت کنند؟ شما مردم چگونه در این مسأله حکم میکنید؟! و فرمود: «خداوند در قصه طالوت میفرماید خداوند طالوت را برای امامت بر شما برگزید و بر علم و دانش و توان جسمی او افزود و اوست که قدرت او امامت را به هر که بخواهد میدهد و در قصه داوود فرمود: «خداوند به داوود سلطنت و حکمت و دانش عطا نمود تا این که داوود توانست جالوت را از بین ببرد. و به پیامبر خود نیز فرمود: خداوند قرآن و حکمت را بر تو نازل نمود و آنچه را نمی دانستی به تو تعلیم کرد و همیشه فضل خدا بر تو بزرگ بوده است.» و در باره امامان از عترت و اهل بیت و ذریه آن حضرت فرمود: «آیا مردم از این که خداوند نسبت به آنان تفضل نموده بر آنان حسد می ورزند؟ سپس فرمود: «البته» خداوند اگر بنده ای را برای امور بندگان خود انتخاب نماید به او شرح صدر میدهد و در قلب او چشمه هایی از حکمت را جاری می سازد و زبان او را به آن گویا مینماید که پس از آن از پاسخ هیچ مسأله ای عاجز نماند و سخنی جز صواب نگوید و از طرف خداوند مورد تأیید و تسدید و توفیق و از خطا و لغزش در امان خواهد بود و او را به چنین نعمتهایی مخصوص نموده تا این که او حجت بر مردم و شاهد بر آنان باشد. آیا این مردم قادرند که چنین ارزشهایی را در کسی ایجاد کنند تا او را به امامت انتخاب نمایند و منتخب آنان دارای چنین شرایطی باشد؟! مؤلف گوید معجزات دیگری از حضرت رضا در مسیر حرکت از مدینه به خراسان ظاهر گردیده که به علت ترتیب سیر تاریخی در موضوع تبعید امام از مدینه به خراسان خواهد آمد.

صص 101-89

 ورود حضرت رضا به بصره و کوفه و سخنان او با اهل کتاب

مؤلّف گوید: ما احتجاجات و مباحثات حضرت رضا را در مباحث گذشته به طور مستقل ذکر شد. در این جا نیز به ترتیب سیر تاریخ، مباحثات آن حضرت را که از معجزات آن حضرت نیز محسوب میشود و در بصره و کوفه با علمای اهل کتاب و بعضی از فرق اسلامی انجام شده است بیان میکنیم. هدانا الله بما هدی به اولیائه صلوات الله عليهم اجمعين. و قبل از شروع در این بحث توجه به این نکته لازم است که حضرت رضا قبل از شهادت خود با مناظرات و بحث هایی که با شیعیان و اهل ملل مختلف داشته است حجت را بر کسانی که قائل به امامت آن حضرت نشدند و در امامت آن حضرت تشکیک میکردند تمام نموده و با بیان بسیار متین و روشن در بلاد و اماکن مختلف حقانیت اسلام و امامت بعد از رسول خدا و مسائل دیگری که مربوط به اعتقادات حقه شیعه میباشد را برای همگان روشن نموده و راه عذری برای هیچ کس باقی نگذارده است. هاشمی نقل نموده که گوید هنگامی که موسی بن جعفر از دنیا رحلت نمود من وارد مدینه شدم و خدمت حضرت رضا رسیدم و بر او به نام امام و ولی امر سلام کردم و اموالی که با خود داشتم تقدیم او نمودم و گفتم: من به بصره میروم و شما میدانید که خبر رحلت پدر شما به مردم رسیده و آنها اختلافات زیادی درباره امام بعد از آن حضرت پیدا کرده اند و شکی ندارم که چون وارد بصره میشوم درباره مسأله امامت و نشانه های امام زمان خود از من سؤال خواهند نمود خوب است نشانه های لازم را در اختیار من قرار دهید تا پاسخ گوی سؤالات آنان باشم. حضرت رضا فرمود: «آنچه گفتی بر من پوشیده نیست. به دوستان ما در بصره و سایر جاها سلام برسان و به آنان بگو من نزد آنان خواهم آمد. ولا قوة الا بالله.» سپس فرمود: آنچه از ودایع و امانات پیامبر همانند برده و قضیبه و سلاح نزد امامان است و پدرم نزد تو سپرده تحویل من بده. بن فضل گوید چون من وارد بصره شدم. مردم از من درباره مسأله امامت سؤال کردند و من به آنان گفتم من یک روز قبل از رحلت موسی بن جعفر خدمت آن حضرت رسیدم و او به من فرمود: «من از دنیا خواهم رفت و چون مرا دفن کردی به مدینه باز گرد و این امانت ها را به فرزندم علی بن موسی برسان همانا او وصی و امام بعد از من خواهد بود. من دستور آن حضرت را انجام دادم و امانتهای او را به علی بن موسی تحویل دادم و او سه روز دیگر نزد شما خواهد آمد هر سوالی دارید از او بپرسید. پس عمر و بن هداب که مردی ناصبی و اهل زهد و گوشه نشینی بود - از طرف مردم به سخن برخاست و به محمد بن فضل هاشمی نماینده امام گفت: حسن بن محمد فرزند حضرت جواد مردی از افاضل و نیکان اهل بیت است و از جهت ورع و زهد و علم و سن بهتر از علی بن موسی میباشد و شاید علی بن موسی در سن جوانی | نتواند پاسخگوی مسایل مشکل باشد و حیران بماند. در این هنگام خود حسن بن محمد که حاضر بود به او گفت: این سخنان را نگو، همانا علی بن موسی الرضا همچنان که توصیف شد دارای کمالات عالیه است و چنان که محمد بن فضل خبر میدهد او سه روز دیگر به اینجا خواهد آمد و تو آنچه باید ببینی خواهی دید. پس همه آنان پراکنده شدند. محمد بن فضل هاشمی نماینده امام ( میگوید حضرت رضا چنانکه میگردید و اوامر او را اجرا می نمود تا این که فرمود کسانی را که گرد محمد بن فضل هاشمی جمع شده اند و ثليق نصرانی و رأس الجالوت را خبر کن و به مردم بگو از هر چه می خواهند از من سؤال کنند. پس حسن بن محمد فرزند حضرت جواد | همه آنان را جمع نمود و زيدية و معتزله را نیز خبر کرد و آنان نمی دانستند حسن بن محمد آنان را برای چه کاری جمع میکند و چون همگان جمع شدند حضرت رضا بر متکایی تکیه زد و فرمود: «السلام علیکم و رحمة الله و بركاته سپس فرمود: میدانید چرا به شما سلام کردم؟ گفتند: خیر. فرمود: «برای اطمینان خاطر شما گفتند خدا شما را رحمت کند ما شما را نمی شناسیم شما که هستید؟ فرمود: «من علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی الطالب الله و فرزند رسول خدا هستم نماز صبح را امروز در مسجد رسول خدا در مدینه با والی مدینه خوانده ام و او بعد از نماز نامه مأمون را برای من قرائت نموده و با من درباره بسیاری از امور خود مشورت کرده و من خیر خواهی لازم را برای او کرده ام و به او وعده داده ام که بعد از نماز عصر امروز نزد من بیاید تا پاسخ نامه مأمون را نزد من بنویسد و من به وعده ای که با او کرده ام وفا خواهم نمود. و لا حول و لا قوة الا بالله.» آنان گفتند ای فرزند رسول خدا ! ما معجزه ای بیش از این از شما نمی خواهیم و شما نزد ما راستگو و صادق هستید و چون برخاستند که متفرق شوند حضرت رضا فرمودند: «متفرق نشوید من شما را جمع نمودم تا از آنچه می خواهید از آثار نبوت و علامات امامت که جز نزد ما وجود ندارد سؤال کنید. بنابراین پرسشهای خود را آماده کنید و از هر چه می خواهید سؤال کنید. پس عمرو بن هداب شروع به سخن نمود و گفت: محمد بن فضل هاشمی چیزهایی از شما نقل نموده که دلها و عقلها آن را نمی پذیر دا امام فرمود: «او چه گفته است؟ عمرو بن هداب گفت او میگوید شما آنچه از طرف خداوند نازل شده را می دانید و به همه زبانها و لغات عارف هستید امام فرمود: «او راست گفته است شما از هر چه میخواهید سئوال کنید تا من پاسخ آن را به شما بگویم.

صص  245-240 

صص 101-89، 245-240 

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کار گرافیکی ، سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی