فضایل علمی و اخلاقی امام هشتم حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)  ( صص 179-168 ) شماره‌ی 6638

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

در ایام تولیت خدائی این بارگاه ملکوتی قاری رسمی بطوریکه اکنون معمول است نداشته فقط و فقط قاری حرم شخص خود حضرت رضا ٤ بوده که خودش در آن خانه خلوت از اغیار مشغول خواندن قرآن مجید بوده است .یکنفر زائر با صفا و خلوص ایمان، صدای امام را با گوش شنوای خود شنیده است! با دقت بخوانید .در عیون اخبار الرضاع نقل کرده. محمد بن عبدالله کوفی حکمران نوغان گفت دو نفر مامور از طرف سلطان بسفارت آمده بودند که به بخارا نزد امیر نصر بن احمد ساسانی بروند یکی از آن دو نفر از اهل راز (تهران) بود و شیعه ، و دیگری قمی بود و ناصبی ، این دو نفر که به نیشابور میرسند مامور رازی تهرانی که شیعه بوده است بر فیقش میگوید اکنون که باین سرزمین آمده ایم بیا برویم مشهد رضاع را زیارت کنیم و از آنجا به بخارا برویم .

متن

انوار ملکونی در حرم آستان قدس

آرامگاه و رواق مطهر حضرت رضا ٤ که فعلا با قندیلهای طلا و چهل چراغهای برقی الکتریکی مزین است هنگامیکه خداوند تولیت این بارگاه قدس را بعهده داشت با قندیلهای نور مخصوصی روشن میشده است !

خوب بخوانید ! به بینید چگونه اثر تجلیات این انوار در قلب یکنفر پرتو انداخته و او را به مظاهر ولایت کلیه معتقد ساخته است .

در عیون اخبار الرضا از محمد بن عمر که از اهل محله نوغان بوده نقل کرده که میگوید من در طبقه فوقانی خانه خودم واقع در نوغان خوابیده بودم، و اتفاقاً شب بسیار تاریکی بود، یکمرتبه از خواب بیدار شدم چشمم بطرف سناباد و محل قبر امام على بن موسى ٤ افتاد .

دیدم نوری از آن قبر ساطع و درخشان است که تمام مشهد را مانند روز روشن ساخته و من از کسانی بودم که در آنوقت عقیده با مام رضا ٤ نداشتم ، و مادرم نیز با من هم عقیده

١٦٩

بود از قضیه مادرم را آگاه ساختم مادرم گفت چیزی نیست و اینها خیالات و افکار شیطانی است .

شب دیگر شد و اتفاقاً تاریکی بیشتر از شب گذشته بود باز آن نور از همان محل قبر ساطع شد ، مادرم را خبردار نمودم و با مادر بطرف مرقد مطهر رفتم، دیدیم سرتاسر مشهد را نور فرا گرفته مادرم خیلی تعجب کرد و شروع به تحمید نمود ولی باز هم مثل من عقیده محکمی نداشت ، آمدیم تا در حرم رسیدیم درب حرم مطهر قفل بود گفتم :

« اللهم انا كانَ أَمْرُ الرِّضَا حَقًا فَافْتَحْ لِي هَذَا الْبَابَ»

 بار خدایا اگر امام رضا بر حق است این در را را بروی من باز نما ، در را با دست حرکت دادم در باز شد .

با این بروز آثار، باز شیطان در دلم وسوسه انداخت که شاید در اصلا مقفل نبوده دو مرتبه در را بستم که کلید شد و بدون کلید امکان باز شدن را نداشت، پس از یقین بقفل شدن باز همان دعا را نمودم که « خدایا اگر امام رضا ع بر حق است این در را بروی من بكشا »

بمجرد دست زدن به در یکمرتبه باز شد و با ایمان کاملی داخل حرم شدیم ، و بزیارت و نماز و دعا پرداختیم ، و از آن تاریخ روزهای جمعه را از نوغان باین محل میآیم و بزیارت و دعا و نماز مشغول میشوم که مرا خدا هدایت نموده است .

۱۷۰

کسیکه صدای تلاوت قرآن امام را از قبر مطهرش شنیده است !

در ایام تولیت خدائی این بارگاه ملکوتی قاری رسمی بطوریکه اکنون معمول است نداشته فقط و فقط قاری حرم شخص خود حضرت رضا ٤ بوده که خودش در آن خانه خلوت از اغیار مشغول خواندن قرآن مجید بوده است .

یکنفر زائر با صفا و خلوص ایمان، صدای امام را با گوش شنوای خود شنیده است! با دقت بخوانید .

در عیون اخبار الرضاع نقل کرده. محمد بن عبدالله کوفی حکمران نوغان گفت دو نفر مامور از طرف سلطان بسفارت آمده بودند که به بخارا نزد امیر نصر بن احمد ساسانی بروند یکی از آن دو نفر از اهل راز (تهران) بود و شیعه ، و دیگری قمی بود و ناصبی ، این دو نفر که به نیشابور میرسند مامور رازی تهرانی که شیعه بوده است بر فیقش میگوید اکنون که باین سرزمین آمده ایم بیا برویم مشهد رضاع را زیارت کنیم و از آنجا به بخارا برویم .

۱۷2

مامور قمی میگوید : ر : رسم مأموریت بر خلاف است ما باید ببخارا برویم نه بزیارت ، و تا ماموریت تمام نشود صحیح نیست کار دیگری انجام دهیم .

مامور تهرانی تمکین میکند و هر دو به بخارا میروند و پس از انجام ماموریت در مراجعت بطوس مامور تهرانی میگوید حالا هم میل نداری بزیارت مشهد برویم قمی میگوید من ازری باین قصد بیرون نیامدم که رافضی برگردم .

مامور تهرانی میفهمد که رفیقش در تعصب مذهبی سخت است لذا اسباب خود را بر فیقش مبسپارد و بر الاغی سوار میشود و بقصد زیارت طوس بمشهد مشرف میگردد و بخادم های حرم میگوید؟ امشب کلید حرم را بمن بسپارید و بروید خادم ها هم اطاعت میکنند .

این شخص داخل حرم میشود و در حرم را قفل میکند با تمال فراغت و خلوص نیت مشغول پرستش و زیارت و نماز میشود میگوید چون قدری نماز خواندم مشغول قرائت قرآن شدم و از اول قرآن شروع به تلاوت نمودم دیدم صدای تلاوت قرآن دیگری بگوشم میرسد و بهمان ترتیب که من میخوانم کس دیگر هم با من میخواند ، پا شدم تمام حرم را گردش کردم کسی را نیافتم باز مشغول تلاوت شدم دیدم صدای تلاوت بهمان طریق که تلاوت میکنم به گوشم میرسد قدری ساکت شدم و خوب گوش کردم دیدم صدای تلاوت از آرامگاه مقدس آنحضرت بلند است و مشغول خواندن شدم و طرز تلاوتیکه از قبر بگوشم میرسید مطابق با تلاوت خودم بود تا بآخر سورة مريم رسیدم بطور معمولی خواندم:

«يَوْمَ نَحْشُرُ المتقينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفداً وَنَسُوقُ المُجْرِمِينَ

۱۷۳

إلى جَهَنَّمَ وَرَدًا » تلاوت صاحب قبر مطهر تغییر کرد صدائی که بگوشم از قبر مطهر رسید باین ترتیب بود « يَوْمَ يُحْشَرُ الْمُتَّقُونَ إلى الرَّحْمَنِ وَ فَدًا وَ يُساق المُجْرِ مُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْداً »

قرآن را تمام نمودم صبح شد بمحله نوغان رفتم از قاری های نوغان پرسیدم که این چه قرائتی است ؟

گفتند این قرائت در لفظ و معنی صحیح است ولی ما از مدرک این قرائت اطلاع نداریم وقتی به نیشابور رسیدم از قاری های نیشابور پرسیدیم آنان جوابی ندادند به (ری) تهران رسیدیم از قاریهای ری پرسیدم یکی از ایشان گفت برای چه تحقیق میکنی ؟ گفتم طرف احتیاج واقع شده است .

آن قاری با اطلاع گفت این قرائت که میخوانی قرائت پیغمبر خدا و اهل بیت علیهم السلامست که آن بزرگواران با این ترتیب ( يَوْمَ يُحْشَرَ الْمُتَّقُونَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَ قُدأَ وَ يُسَاقَ المُجْرِمُونَ إِلى جَهَنَّمَ ورداً » خوانده اند.

پس از آن تفصیل را از من پرسید قضیه را برای وی گفتم که این قرائت را از قبر مطهر حضرت رضاع شنیدم .

مولوی در این زمینه میگوید :

گوش جان و چشم جان جز این حس است

گوش عقل و گوش حس زین مفلس است

پنبه اندر گوش حس دون کنید

بند حس از چشم خود بیرون کنید

تا محل وحی گردد گوش و جان

وحی چبود گفتن از حس نهان

۱۷۴

خطوط نور در دیوار حرم حضرت رضا ع

در همان روزهائی که خدا تولیت این خانه را بعهده داشت دیوارهای آستا نقدس کتیبه ای مانند امروز از خطوط رقاع و ثلث خوشنویسان معروف عصر عباسی و ناصری نداشت بلکه خطوط حرم با قلم نور نوشته میشد از کجا میگویم از کتاب (عيون اخبار الرضا ع )

حمزه نامی از اهل مصر به زیارت مشهد مشرف میشود و اتفاقاً زائر امام رضاع در آن روز منحصر بهمين يك شخص بوده در حرم نماز میخواند ، شب میشود ، خدام میخواهند درب حرم را ببندند و آن شخص را امر بخروج میکنند آن شخص اصرار میکند مرا در حرم بگذارید و درب حرم را قفل کنید و برويد من امشب در حرم میمانم چون از راه دور بزیارت آمده بود خواهش وی پذیرفته شده خدام حرم این زایر مصری را در حرم می گذارند و در حرم را قفل میکنند و میروند این شخص مشغول نماز و عبادت خدا میشود تا خسته میگرددسر را بالای زانو میگذارد که قدری استراحت نماید چون سر را بلند میکنده میبیند

١٧٦

دو شعر در دیوار حرم مقابل رویش نوشته شده است .

مَنْ سَرَّهُ أَنْ يرى قبراً برو برؤيته

يفرِّجُ اللَّهُ عَمَّنْ زَارَهُ كَرَبَهُ

فَلْيَأْتِ ذَا الْقَبْرَانَّ اللَّهَ أَسْكَنَهُ

اللهِ مُنْتَجَبَةٌ سُلالَةٌ مِنْ نَبِيِّ اللَّهِ

یعنی هر کس خوشحال میشود که قبری را زیارت کند که با دیدن آن قبر همه غم های او را خدا بر طرف نماید باید این قبر را زیارت کند که خداوند فرزند پیغمبر را در این قبر ساکن ساخته است .

زائر مصری میگوید: بمجرد اینکه این کتیبه را دیدم پاشدم و مشغول نماز گشتم تا موقع سحر رسید در آنوقت بهمان محل باز نگاه کردم دیدم آثار کتیبه هنوز باقی و تر است پنداری تازه نوشته شده است در این میان خدام حرم آمدند و در را گشودند و من از حرم خارج شدم .

در فصول المهمه ابن صباغ ما لكي اذا بو عبد الله حافظ نقل شده که من در حرم حضرت رضاع شب جمعه ای را احیا داشتم در آخر شب خواب مرا گرفت میان خواب و بیداری دو فرشته دیدم از هوا بزمین پایین آمدند و با خط سبز در دیوار حرم این دو بیت را نوشتند :

إذا كُنْتَ تَأْمَلُ أَوْ تَرْتَجِي

مِنَ اللَّهِ فِي حالَتَيكَ الرضا ٤

فَلَازِمُ مَوَدَّةَ آلِ الرَّسُولِ

وَ جَاوِرُ عَلَى بْنَ مُوسَى الرِّضا ٤

یعنی اگر آرزو داری که خدا در حال غم و شادی از تو

۱۷۷

خوشنود شود دوستی آل رسول را پیشه خود قرار بده و مجاورت قبر حضرت رضا ٤ را اختیار کن .

زین قدم زین عقل رو بیزار شو

چشم غیبی بین و بر خود دار شو

آنکه او این نور را بینا بود

شرح آن کی کار بو سینا بود

چونکه سد پیش و سد پس نماند

شد گذاره چشم و لوح غیب خواند

 

وضعیت بنای آستان قدس در قرون گذشته

آستان قدس رضوی ٤ که امروز با این دستگاه معظم و شکوه الهی و رواقهای زیبا مشاهده میشود در زمان قدیم که تولیت آن با ذات یگانه خدا بود ، غیر از چهار پایه دیوار گلی و گنبد که بر فراز آن بنا شده بود ساختمان و تزیینات دیگری نداشت ، و اطراف آن اراضی بایر خالی از ساختمان و اجتماعات بوده فقط محله نوغان که اکنون هم بدین اسم معروف است ) آباد و داری سکنه بود، و بر همان گنبد و عمارت مختصر هم خرابیهائی متوجه شد که اگر خداوند نگهداری آن بنا را نمیفرمود ، تاکنون اثری از آرامگاه آنحضرت نمیماند . و بطوریکه تاریخ نشان میدهد موقعیت قبر مطهر در آن زمان محلی بوده است دور از آبادی که آهو در حوالی آن چرا میکرده ، در صورتیکه هر کس فعلا حواسته باشد شکار آهو نماید باید تا بیست کیلو متر از مشهد دور برود تا شکار آهو نماید و در آن زمان بطوریکه در عیون اخبار الرضا ٤ نوشته شده ، صید آهو در حوالی قبر مطهر امکان داشته است خوب بخوانید .

۱۷۹

منصور بن عبدالرزاق بفرماندار راز (تهران فعلی) نقل کرد که من در اوائل عمرم خیلی در باره این قیر متعصب بودم ، و همیشه زائرین را اذیت و آزار میکردم که برای چه بزیارت میآیند و آنان را لخت میکردم و پولهایشان را میگرفتم ، و خیلی شرارت داشتم و به آنان اذیت میرسانیدم یکروز برای شکار حرکت کردم و سگ را در طلب آهو رها ساختم سنگ آهو را تعاقب کرد تا بدیوار حرم رسانید آهو بدیوار حرم پناهنده شد سگ در جای خود ایستاد و جرأت نکرد به آهو حمله نماید ، هر قدر سگ را کیش کیش کردم که آهو را بگیر دا بداً از جای خود حرکت نکرد هر وقت که آهو از دیوار حرم خارج میشد سگ دنبال میکرد و باز آهو بدیوار پناهنده میشد سگ در جای خودش میایستاد در این میانه آهو خود را بسوراخی که بحرم راه داشت انداخت من بفوديت داخل رباط حرم شدم از ابو نصر قاری پرسیدم آهو کجا رفت ؟ گفت من ندیدم به جستجو پرداختم آثار پای آهو و سایر چیزهائی را که در حال ترس از آن حیوان بیرون آمده بود در حرم دیدم ولی آهو را پیدا نکردم با بروز این کرامت از شرارت تو به کردم که دیگر زائرین را اذیت نکنم و خودم هم در هر موقع که غم و اندوهی پیدا میکردم بزیارت مشرف میشدم و خدا به برکت این قبر حوائج مرا بر میآورد و چند فرزند خواسته ام ببرکت این قبر عطا فرموده است.

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی