به سوی طوس
کاروان امام رضا علیه السلام نیشابور را ترک نمود و بیابان را طی میکرد تا به سناباد وارد شد. آنجا کوهی بود که از آن ظروف غذا می ساختند. امام به آن تکیه داد و فرمود: خدایا مردم را از این کوه منتفع گردان و به آنچه در آن است برکت ده و به آنچه از آن می سازند برکت ده.
سپس دستور داد از آن ظروفی بتراشند و برای او تراشیدند و سپس فرمود: غذای من در چیزی پخته نخواهد شد مگر در این ظروف.
خانه حمید بن قحطبه طائی در سناباد بود جایی که قبر هارون الرشید در آنجاست. امام به آنجا رفت و به قبر هارون رسید پس با دستش خطی کشید و به آنهایی که در اطرافش بودند گفت: این زمین من است و من اینجا دفن خواهم شد و خدا اینجا را محل آمد و شد شیعیان و دوستان من قرار خواهد داد. به خدا قسم زایری از اینها زیارت نکند مرا و سلام نکند به من مگر اینکه آمرزش و رحمت الهی بر او واجب میشود و به شفاعت ما اهل بيت نائل می گردد.
سپس رو به سوی قبله کرد و مقداری نماز خواند و دعا کرد، چون از نماز فارغ شد سجده ای طولانی کرد که در آن شمردم پانصد تسبیح گفت، سپس چند لباسش را به حمید داد تا آن را بشوید حمید آن را گرفت و به کنیزش داد و او در آن پیراهن رقعه ای را پیدا کرد فوراً آن را به حمید داد و او آن را به امام علیه السلام داد و گفت چه در آن است یابن رسول الله ؟
امام علیه السلام فرمود: این دعایی است که هر کس آن را با خود حمل کند همه شرور از او دفع میشود و آن حرزی از شیطان رجیم و سلطان است. و حمید از امام درخواست کرد که آن را برای او بنویسد، و این نص آن است:
بسم اللهِ، إِنِّي أَعوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيَّاً أَو غَيْرِ تَقِيِّ، أَخَذْتُ بِاللَّهِ السميع البصيرِ عَلَى سَمِعِكَ وَ بَصَرِكَ ، لَا سُلطَانَ لَكَ عَلَيَّ وَ لَا عَلَى سمعي وَ بَصَرِي وَ لا عَلَى شَعرى وَ لا عَلَى بَشَرِى وَلَا عَلَى لَحْمى وَ لا عَلَى دَمَى وَ لا عَلَى مُحَى وَ لا عَلَى عَصَبِى وَ لا عَلَى عِظامي وَ لا عَلَى اهلى و لا على مالي وَ لا عَلَى رَزَقَنى رَبِّي سَتَرتُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بِستر النُّبُوَّةِ الَّذِي اسْتَتَرَ بِهِ أنبياء الله مِن سُلطانِ الفَراعِنَةِ، جَبْرَئِيلُ عَن يَمِينِي و ميكائيل عَن يساري و اسرافيل مِن وَرَائِي وَ مَحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آله امامی، وَ اللهُ مُطَّلِعُ عَلى ما يَمْنَعُكَ وَ يَمْنَعُ الشَّيْطَانَ مِنِّي، اللَّهُمَّ لَا يَغلِب جَهَلَّهُ أَنا تَكَ أَن يَسْتَفِزَّنى وَ يَسْتَخِفَنِي اللَّهُمَّ إِلَيْكَ التَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَيْكَ التَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَيْكَ التَجَأْتُ.(ا. عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۸)