گزیده ای از سخنان گهربار امام رضا(ع)  ( صص 38 ) شماره‌ی 6773

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی

خلاصه

از این روی مأمون عباسی بهترین راه چیرگی بر امور را این دانست که به دوستی اهل بیت و دوستی امام رضاء تظاهر کند و امام را به خراسان فراخواند و خلافت را بر او عرضه دارد و اگر نپذیرد بر پذیرش ولایت عهدی ناگزیرش سازد و آنگاه حضرت را زهر بیاشاماند و این چنین مردم را به غلط اندازد.

متن

ولایت عهدی

مأمون عباسی آنگاه که دید دولت عباسیان در پی ستیزهای درونی پیاپی روی به سستی نهاده و مردمان نیز دریافته اند که عباسیان خلافت را که حق خاندان محمد و اهل بیت پاک اوست به زور ستانده اند نیز جایگاه سترگ امام رضا را دید بر حکومت خود بهراسید و بر آن شد که برای چیرگی بر کارها ترفند ببافد؛ چه او را ممکن نبود که امام رضا را به زندان افکند یا بکشد، آن چنان که پدرش هارون عباسی پیش از او با امام موسی کاظم چنین کرد.

 از این روی مأمون عباسی بهترین راه چیرگی بر امور را این دانست که به دوستی اهل بیت و دوستی امام رضاء تظاهر کند و امام را به خراسان فراخواند و خلافت را بر او عرضه دارد و اگر نپذیرد بر پذیرش ولایت عهدی ناگزیرش سازد و آنگاه حضرت را زهر بیاشاماند و این چنین مردم را به غلط اندازد.

مأمون، امام رضا را به خراسان فراخواند و بر بیرون رفتن از مدینه ناگزیرش ساخت حضرت با چشمی ،گریان اهل و عیالش را بدرود گفت و فرمود: این سفری است بدون بازگشت دیدار به قیامت، نزد خدای عزوجل». 

هنگامی که امام رضا به خراسان رسید مأمون حکومت را بر او عرضه داشت، اما امام ال آن را نپذیرفت سپس ولایت عهدی را بر او عرضه داشت آن را نیز نپذیرفت. از این رو امام را ناگزیر ساخت و به قتل تهدیدش کرد!

امام رضا ناگزیر ولایت عهدی را پذیرفت و شرطهایی نهاد که به رسوایی مأمون منجر شد و از نیرنگ و مردم فریبی او پرده برداشت. حضرت ان شرط کرد که در هیچ کار حکومتی دست نبرد و کسی را بر کار نگمارد، چنان که کسی را از کار بر کنار نکند و شروطی از این دست که نتیجه آن به سود امام بود و مردمان دانستند که حق تنها در آیین اهل بیت است و بس.(نک ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق، ابو جعفر محمد بن على بن حسين، عيون اخبار الرضا، ۱۳۸٫۲، ب ۴۰)

 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی