پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی ابن موسی الرضا جلد دو  ( صص 555-554 ) شماره‌ی 6919

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > نماز باران

خلاصه

باران مدتی بر مردم نبارید بعضی از اطرافیان مأمون و مخالفین حضرت رضا علیه السلام شروع به یاوه گویی کرده گفتند این از شومی علی بن موسی است. چون این خبر به مأمون رسید بر او گران آمد نزد حضرت آمد و تقاضا کرد که ایشان نماز استسقاء طلب باران بخواند تا خدا بارانش را بر مردم ببارد. امام به او پاسخ داد من این کار را در روز دوشنبه انجام میدهم.

متن

طلب باران امام

باران مدتی بر مردم نبارید بعضی از اطرافیان مأمون و مخالفین حضرت رضا علیه السلام شروع به یاوه گویی کرده گفتند این از شومی علی بن موسی است. چون این خبر به مأمون رسید بر او گران آمد نزد حضرت آمد و تقاضا کرد که ایشان نماز استسقاء طلب باران بخواند تا خدا بارانش را بر مردم ببارد. امام به او پاسخ داد من این کار را در روز دوشنبه انجام میدهم.

مأمون پرسید: چرا این گونه؟

او علیه السلام پاسخ داد چون جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله را در خواب دیدم که جدم امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز با او بود، به من فرمود: پسر جانم تا روز دوشنبه صبر کن آنگاه به صحرا برو و از خداوند طلب باران کن خداوند برای مردم باران خواهد فرستاد و به آنان خبر ده آنچه را خداوند عزیز به تو بنمایاند که مردم بدان آگاه نیستند از موقعیت وجود تو در میان آنان تا تو را بشناسند و علمشان درباره تو زیاد شود و به فضل و مقام تو در نزد خدای عزوجل آگاه گردند.»

چون روز دوشنبه رسید حضرت روی به صحرا نهاد و مردمان جمله بیرون آمدند و همه می دیدند آن جناب به منبر رفت و حمد و ثنای الهی به جا آورد و آنگاه گفت ای پروردگار من تویی که حق ما اهل بیت را عظیم مقرر داشتی تا مردم به امر تو دست به دامان ما شوند و از ما یاری طلبند و امیدوار به کرم تو باشند و رحمتت را بجویند و به احسان تو چشم دوزند و بخششت را طلب نمایند. پس سیراب کن ایشان را به بارانی پرسود فراگیر بی وقفه و بی درنگ و بی ضرر و زیان که ابتدایش پس از بازگشتن ایشان به منازل و قرارگاههایشان باشد.

راوی گفت: قسم به آن کسی که محمد را بحق به نبوت مبعوث کرد، ناگاه بادها وزیدن گرفت و بدین سبب ابرها به وجود آورد و آسمان به رعد و برق افتاد و مردم به جنبش افتادند. گویی قصد فرار از باران را داشتند. حضرت رضا علیه السلام فرمود: ای مردم آرام باشید صفوف را به هم نزنید. این ابرها از آن شما نیستند به سوی فلان بلد می روند. 

ابرها همه رفتند و نباریدند سپس ابری دیگر آمد که شامل رعد و برق بود باز مردم از جا حرکت کردند امام فرمود بر جای خود آرام باشید، این ابر نیز برای شما نیست به فلان بلد میرود و برای اهل آنجا می بارد. 

و پیوسته ابرها آمدند و رفتند تا ده قطعه ابر و حضرت هر کدام را می گفت: این مربوط به شما نیست این از آن اهل فلان شهر است. شما حرکت نکنید و بر جای خودتان آرام بمانید و آشوب نکنید تا اینکه برای بار یازدهم ابری پدید آمد. این بار امام فرمود: این ابر را خداوند عزوجل به سوی شما بر انگیخته پس او را به جهت تفضلی که بر شما کرده است سپاس گویید. اکنون برخیزید و به قرارگاهها و منزلهای خود بروید و این ابر بالای سر شماست و نمی بارد تا به خانه ها و منازل خود برسید، آنگاه باریدن میگیرد و آن مقدار بر شما خیر میبارد که شایسته کرم خداوندی و سزاوار شأن و جلال اوست.

این بگفت و از منبر به زیر آمد و مردم بازگشتند، و ابر همچنان بود و نمی بارید تا همگان نزدیک منازل خود شدند آنگاه بشدت شروع به باریدن کرد، و رودها و استخرها و گودالها و صحراها را همگی آب فراگرفت و مردم شروع به تبریک و تهنیت گفتن به فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله کردند به سبب کرامتی که خداوند عز وجل بدو مرحمت فرموده بود و می گفتند: این از کرامات این امام بزرگوار است.(۱. عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۶۹)

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی