گزیده ای از سخنان گهربار امام رضا(ع)  ( صص 412-408 ) شماره‌ی 6974

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > پيامبری از پيامبران

خلاصه

امام رضا الله میفرماید: خداوند عزوجل به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود: چون صبح خود را آغاز کردی نخستین چیزی را که با آن روبه رو شدی، بخور و دومین چیز را مخفی کن و سومین را پذیرا شو پناه ده و چهارمین را نومید مکن و از پنجمی بگریز صبح که شد آن پیامبر به راه افتاد و با کوه سیاه بزرگی روبه رو شد. ایستاد و گفت پروردگارم عز وجل مرا فرموده است که این را بخورم و متحیر ماند لیک به خود آمد و گفت: پروردگارم - جل جلاله - مرا به کاری که توانش را ندارم فرمان نمی دهد..........

متن

آنچه با عبارت «پیامبری از پیامبران» آمده است

امام رضا الله میفرماید: خداوند عزوجل به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود: چون صبح خود را آغاز کردی نخستین چیزی را که با آن روبه رو شدی، بخور و دومین چیز را مخفی کن و سومین را پذیرا شو پناه ده و چهارمین را نومید مکن و از پنجمی بگریز صبح که شد آن پیامبر به راه افتاد و با کوه سیاه بزرگی روبه رو شد. ایستاد و گفت پروردگارم عز وجل مرا فرموده است که این را بخورم و متحیر ماند لیک به خود آمد و گفت: پروردگارم - جل جلاله - مرا به کاری که توانش را ندارم فرمان نمی دهد. لذا به طرف کوه رفت تا آن را بخورد. هر چه به آن نزدیک تر می شد کوه کوچک تر میگشت و وقتی به آن رسید کوه را لقمه ای یافت و آن را خورد و دید خوشمزه ترین چیزی است که تاکنون خورده است. سپس به راهش ادامه داد و تشتی زرین یافت به خود گفت پروردگارم فرموده است که این را پنهان کنم. پس گودالی کند و تشت را در آن گذاشت و رویش خاک ریخت و آنگاه به راهش ادامه داد. چند قدمی که رفت برگشت و ناگاه دید که تشت از زیر خاک بیرون آمده است. با خود گفت من آنچه پروردگارم فرموده بود انجام دادم. لذا راهش را پی گرفت و رفت. ناگهان چشمش به پرنده ای افتاد که یک باز شکاری او را تعقیب می کند. پرنده دور آن پیامبر به چرخش درآمد با خود گفت: پروردگارم عزوجل فرموده است که این را پذیرا شوم و پناه دهم. لذا آستین خود را گشود و پرنده داخل آن شد. باز شکاری به او گفت تو شکار مرا گرفتی در حالی که من چند روز است دنبال آن هستم. پیامبر گفت پروردگارم عز وجل به من فرموده است که این را نومید نکنم پس تکه ای از ران خود را قطع کرد و پیش باز انداخت و به راه خود ادامه داد. در راه مردار گندیده کرم افتاده ای دید گفت پروردگارم عز وجل مرا فرموده است که از این فرار کنم پس از آن گریخت و برگشت در خواب دید که انگار به او گفته شد تو مأموریت خود را به انجام رساندی حال آیا می دانی این ها چه بود؟ گفت نه به او گفته شد اما آن کوه خشم است. بنده هرگاه عصبانی شود، از عظمت و شدت خشم خودش را نمیبیند و قدر و ارزش خویش را نمی شناسد. اما چون خویشتنداری کند و قدر و ارزش خویش را بشناسد و خشمش آرام گیرد فرجام آن خشم چون لقمه گوارایی است که میخورد. اما آن تشت، عمل صالح است که هرگاه بنده آن را پوشیده بدارد و مخفی نگاه دارد خداوند عزوجل آن عمل را آشکار میگرداند تا علاوه بر ثوابی که برای آخرت او ذخیره می کند. در همین دنیا او را با آن آراسته گرداند اما آن پرنده مردی است که تو را اندرزی دهد. پس او را پذیرا شو و اندرزش را قبول کن اما آن باز شکاری مردی است که برای حاجتی پیش تو می آید چنین کسی را نومید مگردان و اما آن گوشت گندیده غیبت است؛ همانا، از آن بگریز».(ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق ابو جعفر محمد بن علی بن حسین، عيون اخبار الرضاء، ۲۷۵٫۱ ٫ ۱۲.)

گواهی دادن پیامبران بر نبوت حضرت محمد ﷺ

در مناظره امام رضا با پیروان ادیان و عقاید مختلف آمده است: رأس الجالوت گفت چگونه نبوت محمد الله را ثابت می کنی؟ امام رضا فرمود: «موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داود این جانشین خدا بر روی زمین به نبوت او شهادت داده اند.

رأس الجالوت گفت ثابت کن که موسی بن عمران چنین چیزی گفته است: 

حضرت رضا فرمود: ای یهودی میدانی که موسی به بنی اسرائیل سفارش کرد و فرمود در آینده پیامبری از برادران شما خواهد آمد. او را تصدیق کنید و به سخنانش گوش دهید اگر از خویشاوندی اسرائیل با اسماعیل و نسبی که از جانب ابراهیم با یکدیگر دارند اطلاع داری آیا فرزندان اسرائیل برادرانی غیر از فرزندان اسماعیل داشته اند؟

رأس الجالوت گفت: این سخن موسی است و آن را رد نمی کنیم. حضرت رضا فرمود: آیا از برادران بنی اسرائیل پیامبری غیر از محمد برای شما آمده است؟

گفت: نه.

حضرت رضا فرمود: «آیا نه این است که چنین مطلبی در میان شما حقیقت دارد؟ گفت چرا اما دوست دارم آن را از تورات برای من بیان کنی.

 حضرت رضا فرمود: آیا انکار میکنی که تورات به شما می گوید: نور از جانب طور سینا آمد و از کوه ساعیر برای مردم پرتو افکند و از کوه فاران برای ما آشکار شد؟

رأس الجالوت گفت: این جملات را میدانم اما تفسیر آنها را نمی دانم. حضرت رضا فرمود: من به تو میگویم اما این که می گوید نور از جانب طور سینا آمد، مقصود از آن نور وحی خدای تبارک و تعالی است که خداوند در کوه طور سینا بر موسی نازل فرمود و این که میگوید و در کوه ساعیر برای مردم پرتو افکند، مقصود همان کوهی است که وقتی عیسی بن مریم روی آن بود خداوند عزوجل به او وحی فرستاد و این که میگوید و از کوه فاران برای ما آشکار شد، مقصود کوهی است از کوه های مکه که میان آن کوه و مکه یکی دو روز راه است.

به گفته خود تو و یارانت شعیای نبی در تورات گفته است: دو سواره دیدم که زمین برای آنها درخشید یکی سوار بر الاغی بود و دیگری سوار بر اشتری. آن الاغ سوار کیست و آن اشتر سوار چه کسی؟

رأس الجالوت گفت نمیدانم شما مرا از آن دو آگاه کن.

حضرت فرمود: «آن الاغ سوار عیسی است و آن اشتر سوار محمد است. آیا منکر چنین چیزی در تورات هستی؟

گفت: نه انکارش نمیکنم.

حضرت رضا سپس فرمود: آیا حیقوق نبی را می شناسی؟ 

گفت: آری، کاملاً می شناسمش

فرمود: او گفته - و کتاب شما نیز گویای آن است - که خدای متعال از کوه فاران بیان آورد و آسمانها از ذکر تسبیح احمد و امت او پر شد. او سواران خود را در دریا به حرکت در می آورد همچنان که در خشکی نیز بعد از ویرانی بيت المقدس كتاب جديدى - مقصودش قرآن است - می آورد. آیا این را می پذیری و به آن ایمان داری؟

 رأس الجالوت گفت: البته این را حیقوق نبی گفته است و ما گفته او را انکار نمی کنیم.

حضرت رضا فرمود: «داود نیز در زبور خود که تو آن را می خوانی گفته است: خدایا بعد از دوره فترت آن برپادارنده سنت را بفرست. آیا غیر از محمد پیامبری میشناسی که بعد از دوره فترت سنت را برپا داشته باشد؟ رأس الجالوت گفت این گفته داود است و ما آن را قبول داریم و انکارش نمی کنیم، لیکن مقصود از او عیسی است و روزگار او همان دوره فترت است. 

حضرت رضا فرمود: پس خبر نداری که عیسی با سنت مخالفت نکرد بلکه تا زمانی که خداوند او را به سوی خود بالا برد با سنت تورات موافق بود. در انجیل نوشته شده است پس آن زن پاکدامن میرود و پس از او فارقلیطا» می آید و او بارهای گران را سبک میکند و هر چیزی را برای شما روشن می سازد و به حقانیت من گواهی میدهد همچنان که من به آمدن او گواهی دادم. من برای شما امثال نمودها آوردم و او برای شما تأویل [حقیقت می آورد. آیا به این که در انجیل آمده ایمان داری؟

رأس الجالوت گفت: آری، انکارش نمیکنم .(طبرسی، ابو منصور احمد بن علی، احتجاج، ۴۱۴٫۲٫ ۳۰۷)

 

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی