پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی ابن موسی الرضا جلد دو  ( صص 120، 537-534 ) شماره‌ی 6990

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره تربيتی ‌ اخلاقی > سخنان اخلاقی امام > حلم

خلاصه

امام رضا علیه السلام فرمود: مرد عابد نیست تا اینکه حلیم باشد.» (همان مأخذ، ص ۱۱۳) حلم از برترین صفات کریمه ای است که انسان به آن برجسته می شود. حلم نسبت به بدکار و گذشت از ستمکار از علو نفس است و نشانه رسیدن به درجات کمال انسان به وسیله حلم بر دیگران سروری میکند و برای جامعه اش راهنمای خوبی است.

متن

حلم

امام رضا علیه السلام فرمود: مرد عابد نیست تا اینکه حلیم باشد.» (همان مأخذ، ص ۱۱۳)

حلم از برترین صفات کریمه ای است که انسان به آن برجسته می شود. حلم نسبت به بدکار و گذشت از ستمکار از علو نفس است و نشانه رسیدن به درجات کمال انسان به وسیله حلم بر دیگران سروری میکند و برای جامعه اش راهنمای خوبی است.

صص 120

مأمون از امام محاسن شعر را طلب میکند

مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید بهترین شعری که درباره حلم روایت کرده اند چیست؟ پس حضرت فرمود بهترین شعری که روایت شده این است:

ان كان دوني من بليت بجهله                             ابيت لنفسي ان اقابل بالجهل

و ان كان مثلى في محلى من النهي                    هربت لحلمی کی اجل عن المثل

و ان كنت ادنى منه في الفضل والحجي            عرفت له حق التقدم والفضل

هرگاه من در مقابل کسی قرار گیرم که از او ناراحتی میبینم از سه حال خالی نیست:

یا او فردی است که شخصیتش پایین تر از من است یا موازی و مطابق من است و یا بالاتر و رفیع تر از من است.

با آن کس که کمتر از من است خود را در نمی اندازم و خود را محترم میدارم با کسی که شأنش مطابق من است با حلم و بردباری رفتار میکنم تا از وی بالاتر باشم و اما نسبت به آنکه از من برتر و بالاتر است حق بزرگتری و تقدم فضل را به او میدهم و خودداری مینمایم. 

مأمون چون این ابیات را شنید گفت بسیار زیبا و نیکوست. این شعر را چه کسی سروده است؟

امام فرمود: یکی از جوانان ما

مأمون گفت: بهترین شعری که درباره سکوت و خاموشی در مورد جاهل و ترک عتاب با او را شنیده ای برای ما بگو.

حضرت فرمود:

اني ليهجرني الصديق تجنّبا                فاريه ان لهجره اسبابا 

و اراه ان عاتبته اغريته                       فارى له ترك العتاب عتابا 

و اذا بليت بجاهل متحكم                  يجد المحال من الأمور صوابا 

اوليته منى السكوت وربما                كان السكوت عن الجواب جواباً

همانا دوستم از من دوری میگزیند به قصد جدایی و من چنین بدو می فهمانم که اسباب دوری گزیدن او چه بوده است؟ 

و بدو می نمایم که اگر در این قطع رابطه به او تندی کنم سبب ادامه دوریش شده ام، پس ترک تندی و عتاب را خود عتاب میبینم

و هرگاه به دوست نادانی مبتلا شوم که خودکامه است و ناحق میگوید و امور محال و ناشدنی را باور دارد و شدنی می داند. 

سکوت و خاموشی در برابر او را سزاوار او میدانم زیرا که خود خاموشی در پاره ای اوقات جواب محسوب میشود.

مأمون گفت بسیار زیباست این شعر از چه کسی است؟

حضرت فرمود از بعضی جوانان ما

مأمون گفت: ای ابوالحسن برای ما بهترین شعری را بگو درباره دشمن سر سختی که به دوستی مهربان تبدیل شده باشد.

حضرت فرمود:

و ذي غلة سالمته فقهرته                      فاوقرته منى لعفو التحمل

و من لا يدافع سيئات عدوه                باحسانه لم يأخذ الطول من عل    

و لم ار في الاشياء اسرع مهلكاً            الغمر قديم من وداد معجل

بسا شده است که با شخص شرور و نیرنگبازی از راه صلح و دوستی درآمده و بر وی غالب شده ام و او را زیر بار عفو و بخشش برده و گرانبار نموده ام. 

و هر کس اعمال زشت دشمن خویش را با عفو و احسان و نیکی از خود دفع نکند انعام و بخشش یا بردباری را از مقام بالاتری فرا نگرفته و نیاموخته است.(منظور از مقام بالا قرآن است که می فرماید: «إدفع بالتي هي أحسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَينَكَ وَ بَينَهُ عداوة كَأَنَّهُ وَلِيُّ حَمِيمٌ (فصلت ٫ ۳۴))

و من برای برطرف کردن ماجرای بگومگو و کشمکش و اختلاف میان دو تن راهی سریع تر و زود نتیجه دهنده تر از مودت و مهربانی باشتاب ندیده ام.

مأمون گفت بسیار خوب بود بفرمایید شعر از کیست؟

امام پاسخ داد: از یکی از جوانان ما.

مأمون گفت بهترین شعری که در رازداری است برایم بگو.

امام این شعر را خواند:

و اني لأنسى السركي لا اذيعه                    فيا من رأى سراً يصان بأن ينسى

مخافة أن يجرى ببالي ذكره                       فينبذه قلبي الى مستوى الحشى      

فیوشک من لم يفش سراً وجال في            خواطره ان لا يطيق له حبساً

مرا رسم بر این است که سر دیگری را فراموش کنم تا مبادا شایع گردد پس از اینکه از کسی سری داری آن را به فراموشی بسپار، نتیجتاً آن سر محفوظ خواهد ماند. 

این به فراموشی سپردن برای آن است که مبادا آن سر به یاد من آید و دلم آن را به اطراف بپراکند. 

و خیلی قریب و شدنی است که شخصی سری را فاش ننموده و در خاطره و ذهنش مرتب میگذرد و او را بی طاقت میکند و نمی تواند آن را بپوشاند و بی اختیار آن را فاش میسازد.(۱. عيون اخبار الرضا، ج ۲، صص ۱۷۴ - ۱۷۵)

در نتیجه مأمون اشعار جالبی را که امام متذکر شد تحسین کرد.

صص537-534 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی