و حکمت در اطاعت اولی الامر
او علیه السلام فرمود:
اگر کسی بپرسد که چرا اولی الامر قرار داد و طاعتشان را واجب فرمود در پاسخ گفته می شود برای علتهای بسیار از جمله آنکه مردم همین که در قانون حد معین و مشخصی برایشان معلوم شد و مأمور بودند که از آن تجاوز ننمایند تا به فساد کشیده شوند این امر مسلم و ثابت نشود و به وقوع نپیوندد جز اینکه فرد شایسته و امینی بر آنان گمارده شود تا وی ایشان را از تعدی و تجاوز از قانون جلوگیر باشد و نگذارد در ممنوعات داخل شوند و به فساد گرایند زیرا اگر اینچنین نبود هیچ کس از آنچه در آن لذت خود را می یافت و منفعتی برای خویش میدید ولو به فساد دیگری تمام می شد. دست بر نمی داشت و خودداری نمینمود پس خداوند برای آنان قیم و سرپرست قرار داد تا آنان را از تباهی جلوگیری کند و در صورت تخلف عقوبت نماید و حد زند و احکام را برقرار سازد.
و دیگر اینکه ما هیچ گروه و هیچ جمعیت و ملتی را نمی یابیم که به حیات و زندگی اجتماعی خود ادامه داده باشند مگر با داشتن سرپرست و رئیس برای اموری که ناچارند از برپا داشتن آن چه در امر دنیایشان و چه در امر آخرتشان پس در امر حکمت باری تعالی که حکیم و درستکار است جایز نیست که خلق را بدون رئیس و سرپرستی کاردان رها کند با اینکه می داند چاره ای از تعیین آن نیست و باید انتخاب گردد و بقا و دوام برای بقای خلق بدون پیشوا میسر نیست و با او و فرمانش دشمن را میدانند و اموال عمومی را قسمت میکنند و نماز جمعه و عبادات اجتماعی را به امامت او انجام می دهند، و اوست که ظالم را از ظلم به مظلوم باز می دارد.
و علت دیگر اینکه اگر پیشوایی امین و حافظ و سرپرستی مورد اطمینان برای آنان قرار ندهد ملیت و آیین بکلی نابود میگردد و دین از بین می رود و سنت تغییر می یابد و احکام تبدیل و جابه جا و زیرورو می شود و بدعتگزاران در آن دخل و تصرف میکنند و ملحدان از آن می کاهند و آن را بر مسلمانان مشتبه میسازند و ما دیده ایم که مردم مستضعف و کم بینش و کوتاه فکرند و کامل نیستند به اضافه اختلاف فهم و هواها و تشتت آرائی که دارند، اگر بر آنها قیم و سرپرست نگمارد که نگهدارنده آیینی که رسول خدا صلى الله عليه و آله از جانب او آورده است باشد همگی به همان نحوی که گفتیم و توضیح دادیم تباه خواهند شد و شرایع و احکام و سنتها و اساس دین و ایمان همه تغییر پیدا خواهد کرد و سرانجام به نابودی همه خلق میکشد.»(۱. همان مأخذ، صص ۱۰۰ - ۱۰۱)
و امام علیه السلام در این مقطع از ضرورت امامت بحث کرده و اینکه امامت اصل اساس برای احیای حیات اسلامی است و برای اقامه حدود خدای تعالی و احکام آن و امام علیه السلام علل و اسباب زیادی را برای اثبات این موضوع اقامه کرده است.