به شرط آفتاب  ( ص45 ) شماره‌ی 7189

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > تعامل امام رضا (عليه السلام) با کارگزاران و خدمت گزاران (غلامان و کنيزان)

خلاصه

عصبانی شده بود اخم هایش را کرده بود توی هم . فرمود: ساکت باش خدایمان که یکیست پدرمان هم همین طور ثواب و پاداش هم که به کارهای نیک است. زود باش بگو همه خدمتکاران از سفید و سیاه بیایند سر سفره، کنار من.»..

متن

عصبانی شده بود اخم هایش را کرده بود توی هم .

فرمود: ساکت باش خدایمان که یکیست پدرمان هم همین طور ثواب و پاداش هم که به کارهای نیک است. زود باش بگو همه خدمتکاران از سفید و سیاه بیایند سر سفره، کنار من.»

یکه خوردم هیچ وقت ندیده بودم بلند حرف بزند.

فقط گفته بودم سفره خدمت کاران را جدا بیندازیم...» ( بحار ألانــــوار ط بیــــروت، ج49 ص136، ح10)

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی