به شرط آفتاب  ( ص62 ) شماره‌ی 7202

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > شروط ولايتعهدی توسط امام رضا (عليه السلام)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > قبول ولايتعهدی با شروط

خلاصه

ولایت عهدی را که پذیرفت، اصرار کرد عهد نامه ای بنویسند؛ میخواست شرط بگذارد. مردم همه کاستیها را از مأمون میدیدند. همه عزل و نصب ها را. دلش میخواست پای امام رضا را به معرکه بکشد...

متن

ولایت عهدی را که پذیرفت، اصرار کرد عهد نامه ای بنویسند؛ میخواست شرط بگذارد. مردم همه کاستیها را از مأمون میدیدند.  همه عزل و نصب ها را.

دلش میخواست پای امام رضا را به معرکه بکشد.

گفت: «ابا الحسن یک نفر را که اعتماد داری معرفی کن تا والی فلان شهری بشود که ناآرام شده .»

امام گفت: تو باید به عهدت وفا کنی خلافت چیزی نیست که من دلم بخواهد داخلش شوم عنوانی را هم که تو برای من درست کرده ای نه چیزی به خواست خدا اضافه میکند نه کم در مدینه هم که بودم مردم حاجاتشان را از من میخواستند و برآورده میکردم همه به من محبت داشتند. فرمانم در همه شهرها نافذ بود. پس نخواه که با این حرفها مرا شریک کارهای خودت کنی .»

مأمون نمیتوانست زیر قولش بزند. ساکت شد. (بحار ألانــــوار ط بیــــروت، ج49 ص63)

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی